بازخورد اشپیگل، فریدریش فون (۱۸۲۰ـ۱۹۰۵)

ترتیب بر پایه:
مفید

92.114.16.88 آنچه را که دنبالش بود نیافت

۳ سال پیش | جزئیات
اشپیگل[۱] \ešpīgel\، فریدریش فون (۱۸۲۰-۱۹۰۵ م / ۱۲۳۵-۱۳۲۳ ق)، خاورشناس بزرگ آلمانی. او در کیتسینگِن، واقع در باواریای آلمان، زاده شد. نخست به تحصیل الٰهیات پرداخت، اما به‌زودی رشتۀ خود را تغییر داد و زبانهای عبری و عربی را در دبیرستان فرا گرفت. در...اشپیگل[۱] \ešpīgel\، فریدریش فون (۱۸۲۰-۱۹۰۵ م / ۱۲۳۵-۱۳۲۳ ق)، خاورشناس بزرگ آلمانی. او در کیتسینگِن، واقع در باواریای آلمان، زاده شد. نخست به تحصیل الٰهیات پرداخت، اما به‌زودی رشتۀ خود را تغییر داد و زبانهای عبری و عربی را در دبیرستان فرا گرفت. در ۱۸۳۹ م، به دانشگاه اِرلانگِن رفت و در آنجا از فریدریش روکِرت، شاعر برجسته، زبانهای سنسکریت، عربی و فارسی را آموخت و چندان شیفتۀ ادبیات فارسی شد که تا واپسین روز عمر، همه‌روزه، شاهنامه می‌خواند. اشپیگل از ارلانگن به لایپزیگ، و سپس به بُن رفت و در این شهر بود که تحت تأثیر کریستیان لاسِن، فراگیری و پژوهش در زبان پالی، زبان مقدس بوداییان، را آغاز کرد. اشپیگل در ۱۸۴۲ م، برای مطالعۀ دست‌نوشته‌های پهلوی کتابخانۀ سلطنتی کپنهاگ، به این شهر رفت و سپس طی مسافرتهایی به پاریس، لندن و آکسفرد، دست‌نوشته‌های موجود در کتابخانه‌های این شهرها را هم مطالعه کرد و سرانجام در ۱۸۴۷ م با اندوختۀ فراوانی در این زمینه به آلمان بازگشت. پس از آن، یک سال دانشیار دانشگاه مونیخ بود. او در ۱۸۴۹ م از سوی دانشگاه ارلانگن برای تدریس دعوت، و از ۱۸۵۳ م استاد تمام‌وقت این دانشگاه شد. اشپیگل طی ۴۰ سال استادی دانشگاه ارلانگن، در زمینۀ زبانهای هندواروپایی و نیز زبانهای سامی سخنرانیهای بسیاری کرد و شاگردان فراوانی پرورد که برخی از آنها، ازجمله ویلهلم گایگِر و کریستیان بارتولمه، خود خاورشناسان بنامی شدند. در ۱۸۵۲ م نخستین جلد از ترجمۀ آلمانی اشپیگل از اوستا منتشر شد. وی سال بعد نخستین جلدِ متن اوستا را به چاپ رساند که جلد دوم آن ۵ سال بعد منتشر شد؛ اما این کار ناتمام ماند، زیرا وِستِرگارد، پژوهشگر دانمارکی، که مطالعات اوستایی خود را هم‌زمان با اشپیگل آغاز کرده بود، در این فاصله، مجموعۀ کاملی از متون اوستایی را بر پایۀ نسخه‌های متعددی فراهم آورده، و چاپ کرده بـود که از این نظر، بر کار اشپیگل برتری داشت. با این همه، کار اشپیگل دربارۀ اوستا هم ارزشهای ویژۀ خود را دارا بود که علاوه بر ارائۀ متن اوستایی، ترجمۀ پهلوی ــ یا به قول خود اشپیگل، هُزوارشی ــ را هم در بر داشت. اشپیگل در ۱۸۵۶ م دومین، و در ۱۸۶۳ م سومین و آخرین بخش از ترجمۀ اوستا را منتشر کرد که دیباچۀ هر جلد، حاوی مطالب ارزشمندی دربارۀ فرهنگ مردم ایران و روابط آن با ملتهای خاورزمین بود. وی در زمینۀ مطالعات اوستایی جزو آن دسته از پژوهشگران بود که اعتقاد داشتند اوستا را تنها به کمک تفسیرهای پهلویِ آن می‌توان درک کرد. اشپیگل آثار گوناگونی دربارۀ ایران نوشت، ولی گذشته از ترجمۀ اوستا، اثر بزرگی با عنوان «باستان‌شناسی ایران[۲]»، در ۳ جلد (۱۸۷۱- ۱۸۷۸ م) منتشر کرد که در آن، به قول گایگر، تصویری دقیق از زندگی ایرانی، وضعیت جغرافیایی، اسطوره‌ها، افسانه‌ها و فرهنگ عامه، پنداشتهای دینی و اخلاقی، تاریخ، سیاست، حکومت، زندگی خانوادگی، علوم و هنرها و نیز روابط ایرانیان و مردم هندوستان به دست می‌دهد. او در این کتاب، آیین مزدک را جنبشی برای اصلاح آیین زردشت دانسته، و بر جنبه‌های اجتماعی این جنبش تأکید کرده است. فریدریش اشپیگل در ۱۸۹۱ م از سمت استادی دانشگاه کناره گرفت و به مونیخ رفت و همان‌جا درگذشت. https://www.cgie.org.ir/fa/article/239813/%D8%A7%D8%B4%D9%BE%DB%8C%DA%AF%D9%84بیشتر
آیا این بازخورد مفید است؟بلهخیر