پترارک
پِتْرارْک (۱۳۰۴ـ۱۳۷۴م)(Petrarch)
(نام اصلی: فرانچسکو پترارکا) شاعر ایتالیایی، انسانگرا، و پیشوای تجدید حیات دانش کلاسیک. نغمهها[۱] (نیز مشهور به اشعار غنایی پراکنده[۲]) حاوی آوازهای عاشقانه[۳]، ترانهها[۴]، و غزل[۵]های او در ستایش از عشق آرمانیاش به لورا[۶] است که نخستینبار در ۱۳۲۷ ملاقاتش کرد. لورا متأهل بود و عشق پترارک را نپذیرفت. با این حال، عشق لورا سرچشمۀ آفرینش بزرگترین سرودههای ادبی ایتالیا شد. این آثار، اشعار غنایی[۷] رنسانس[۸] را شکل دادند و تأثیر عمیقی در اشعار عاشقانۀ فرانسوی و انگلیسی گذاشتند. پترارک مبتکر قالب غزل نیست، اما از نخستین سرایندگان زیباترین غزلهاست و شاعران پس از او «غزلهای پترارکی[۹]» را بهمنزلۀ الگویی آرمانی تحسین میکردند. دلمشغولی پترارک تجدید حیات شکوه روم و اعتبار و عظمت رومیها در امور جهانی بود و حاکمان عصر خود را واداشت تا از قهرمانان روم باستان پیروی کنند. خواستار آن بود که دربار نظام پاپی از آوینیون[۱۰] به روم بازگردانده شود. پترارک که از معتقدان پرشور عظمت ادبیات باستان در احیای تقوا، فرهنگ، و نظام اجتماعی کهن در عصری خفتبار بود، الهامبخش تمایل و دلبستگی جدیدی به مطالعۀ آثار کلاسیک در ایتالیا و اروپا شد و بیش از هر کس دیگری دانشمندان جوان را به بررسی دانش کهن هدایت میکرد. از دوستان بوکاتچو بود و از تلاشهای کولادی ریئنتسی[۱۱]، اصلاحطلب سیاسی، در برقراری جمهوری سبک رومی در ۱۳۴۷ پشتیبانی کرد. از اشعار ایتالیایی پترارک پیروزیها[۱۲] (نمونههایی تمثیلی از پیروزیهای عشق، بیپیرایگی، مرگ، شهرت، زمان، و ابدیت) است. اشعار لاتینی او نیز عبارتاند از شعر حماسی افریقا، مردان نامدار[۱۳]، سرودهای شبانی[۱۴]، داروهای هر سرنوشت[۱۵]، تقوای زندگی مذهبی[۱۶] و زندگی در انزوا[۱۷]. اسرار من[۱۸] زندگینامهای معنوی در قالب گفتوگو میان شاعر و اوگوستین قدیس[۱۹] است. پترارک در آرتسو[۲۰] زاده شد و در ۱۳۱۲ همراه پدر و مادرش به آوینیون رفت. در مون پلیه حقوق خواند، و سپس در دانشگاه بولونیا تحصیلاتش را ادامه داد، اما این رشته را با ذوق شاعرانه و تحسین پرشورش از ادبیات کلاسیک، با داشتن الگوهایی همچون سیسرون[۲۱] و ویرژیل[۲۲]، ناسازگار یافت. در ۱۳۲۶ به آوینیون بازگشت و برگزاری آیین تقدیس کشیشان را اختیار کرد، اما علایق و شیوۀ زندگیاش همچنان غیردینی بود. پترارک از ۱۳۳۳ سفرهای بسیار کرد، اما از ۱۳۳۷ به بعد مدتهای طولانی در وکلوز[۲۳]، نزدیک آوینیون، در انزوا مشتاقانه به مطالعه پرداخت. در همینجا بود که طرح منظومۀ افریقا، سرودهشده به لاتینی، دربارۀ اسکیپیو آفریکانوس مایور[۲۴] را در سر پروراند. در ۱۳۴۱ ملکالشعرای روم شد. سالهای باقی عمر را در میلان، ونیز، و سرانجام آرکوآ[۲۵]، نزدیک پادوا[۲۶]، گذرانید. موقوفات بسیاری داشت که از درآمد آنها استفاده میکرد. نامهنگار پاپها و شاهان و نیز سرحلقۀ محفل دانشمندان سراسر اروپا بود.
- ↑ Il canzoniere/Songbook
- ↑ Rime Sparse/Scattered Lyrics
- ↑ madrigals
- ↑ songs
- ↑ sonnets
- ↑ Laura
- ↑ lyric
- ↑ Renaissance
- ↑ Petrarchan sonnet
- ↑ Avignon
- ↑ Cola di Rienzi
- ↑ Trionfi/Triumphs
- ↑ De viris illustribus/On illustrious Men
- ↑ Bucolicum carmen/Bucolic Songs
- ↑ De remdiis utriusque fortunae/Remedies Against Good and Evil
- ↑ De otio religiosorum/On the Virtue of Religious life
- ↑ De vita solitaria/On the Solitary Life
- ↑ The Secretum meum/My Secret
- ↑ St Augustine
- ↑ Arezzo
- ↑ Cicero
- ↑ Virgil
- ↑ Vaucluse
- ↑ Scipio Africanus Major
- ↑ Arquà
- ↑ Padua