پراگماتیسم
پراگْماتیسم (pragmatism)
(یا: عملگرایی) آموزهای فلسفی که به همت چارلز ساندرز پرس[۱]، ویلیام جیمز[۲] و شمار دیگری از فیلسوفان امریکایی پرورانده شد. برطبق این آموزه، معیارِ سنجشِ درستیِ هر گزارهای سودمندیِ عملیِ آن است، هدف اندیشه همانا راهنماییکردن عمل است و حاصل و نتیجۀ هر عقیدهای مهمتر از خاستگاه آن است. پراگماتیسم نخستین فلسفهای بود که به استقلال در امریکا شکوفا شد. این فلسفه با نظریهپردازی دربارۀ مسائلی که هیچ کاربرد عملی ندارند مخالف است و تأکید میکند که حقیقت با زمان، مکان و هدف پژوهش نسبت دارد و وسیلهها همانقدر واجد ارزشاند که هدفها. پراگماتیسم در نخستین ربع قرن ۲۰ رویکرد عمده به فلسفه در امریکا بود. جان دیویی[۳] پراگماتیسم را به فلسفهای تازه به نام ابزارگرایی[۴] بسط داد. فردیناند کَنینگ اسکات شیلر[۵] و هانری برگسون[۶] به پیشرفت پراگماتیسم یاری رساندند. این مکتب، همانند مکتب قدیمیتر فایدهباوری[۷]، فلسفهای عملی و کارآمد برای علوم طبیعی فراهم آورده است.