کارخانه مطلق سازی
کارخانۀ مُطْلقسازی (Tovarna na Absolutno)
رمانی از کارل چاپک، منتشر شده به زبان چکی در ۱۹۲۲. این اثر که از نابترین آثار جریان موسوم به نوشتههای تخیلی پس از جنگ جهانی اول است، ماجرای آن در آینده میگذرد؛ یعنی سالهای پس از دهۀ ۱۹۴۰. مهندس مارکو ماشینی بهنام کاربراتور اختراع کرده است که میتواند با خردکردن اتمهای زغالسنگ، انرژی بسیاری تولید کند که در صنعت از آن استفاده شود. بوندی، مدیر کارخانهای، مارکو را به همکاری میطلبد. کارخانۀ بوندی زود بازار جهانی را از کاربراتور انباشته میکند. اما این سوخت کامل ماده، از خود ماده، جوهر ازلی آن (مطلقبودگی) را بیرون میکشد، و در کاربراتورها، پدیدههای عجیبی مانند گرایشها و تعصبات مذهبی و خطابهها و معجزهها، تولید میشوند. نتیجۀ این تولید آسایش و رفاه نیست، بلکه فلاکت است؛ زیرا تولید اضافی باعث کاهش قیمتهای فروش کالا و زیانهای سنگین اقتصادی میشود. سرانجام ستوانی بهنام روبینت با ازبین بردن کاربراتورها جهان را نجات میدهد. چاپک در این رمان، بهسبب لحن بیش از اندازه طنزآمیزش، بهخوبی نتوانسته است رابطۀ میان تعصب عقیدتی و تعصب فنی ـ علمی را نشان دهد.