یونگ، کارل گوستاو (۱۸۷۵ـ ۱۹۶۱)
یونْگ، کارْل گوسْتاو (۱۸۷۵ـ ۱۹۶۱)(Jung, Carl Gustav)
کارل گوستاو یونگ Carl Gustav Jung | |
---|---|
زادروز |
کسویل ۱۸۷۵م |
درگذشت | ۱۹۶۱م |
ملیت | سوییسی |
تحصیلات و محل تحصیل | فارغ التحصیل در رشته پزشکی از دانشگاه های بازل و زوریخ |
شغل و تخصص اصلی | روان پزشک |
خویشاوندان سرشناس | روانشناسی و روانپزشکی |
جوایز و افتخارات | روان شناسی ناخودآگاهی(۱۹۱۲) |
روانپزشک سوئیسی، مؤسس مکتب تحلیلی روانشناسی. یونگ کار زیگموند فروید[۱] را در زمینۀ روانکاوی[۲] وسعت داد و اختلالهای ذهنی و عاطفی را بهمنزلۀ کوششی برای دستیافتن به تمامیت شخصی و معنوی تعبیر کرد. یونگ، که پدرش کشیشی پروتستان بود، در ۲۶ ژوئیۀ ۱۸۷۵ در کِسویلِ[۳] سوئیس بهدنیا آمد و در دورۀ کودکیِ توأم با تنهاییش تمایلی به رؤیاپردازی و خیالبافی در وجودش شکوفا شد که در کارهای دورۀ بزرگسالیش سخت تأثیر نهاد. پس از آنکه در ۱۹۰۲ از دانشگاههای بازل[۴] و زوریخ در رشتۀ پزشکی فارغالتحصیل شد و تجربههای وسیعی در زمینههای زیستشناسی، جانورشناسی، دیرینشناسی و باستانشناسی اندوخت، کارش را در مورد تداعی واژهها[۵] آغاز کرد؛ در این روش، پاسخهای شخص بیمار به واژههای محرک[۶] آشکارکنندۀ چیزی بود که یونگ آن را «عقده[۷]» نامید اصطلاحی که از آن پس تاکنون جهانگیر شده است. این پژوهشها برایش شهرتی جهانی به ارمغان آورد و او را به همکاری نزدیک با فروید رهنمون شد. اما یونگ، با انتشار کتاب روانشناسی ناخودآگاهی[۸] (۱۹۱۲)، عدم وابستگیش را به تعبیر تنگ و محدود جنسی فروید دربارۀ زیستمایه (لیبیدو)[۹] اعلام کرد و همانندیهای نزدیک میان اسطورههای باستان و خیالپروریهای روانپریشانه را نشان داد و انگیزشهای انسانی را برحسب نیروی خلّاق بزرگتری تبیین کرد. او از ریاست «انجمن بینالمللی روانکاوی» کناره گرفت و در بنیانگذاری جنبشی موسوم به روانشناسی تحلیلی[۱۰] شرکت کرد. یونگ در ۵۰ سال باقیماندۀ عمر، با مایهگرفتن از دانش وسیعی که در اسطورهشناسی[۱۱] و تاریخ داشت، با تجربهاندوزی از سفرهایش به مناطقی با فرهنگهای گوناگون در نیومکزیکو، هند و کنیا، بهویژه با بهرهگیری از رؤیاها و خیالپردازیهای دورۀ کودکیش، نظریههایش را پرورد. در سنخهای روانشناختی[۱۲] (۱۹۲۱) به رابطۀ میان خودآگاهی و ناخودآگاهی پرداخت و سنخهای شخصیت[۱۳] ـ برونگرا[۱۴] و درونگرا[۱۵] ـ را، که اکنون بهخوبی شناخته شدهاند، مطرح کرد. یونگ سپس میان ناخودآگاهی شخصی[۱۶]، یا احساسات و اندیشههای سرکوفتهای که درخلال زندگی فرد پدید میآیند، و ناخودآگاهی جمعی[۱۷]، یا آن احساسات و اندیشهها و خاطرات موروثیای که همۀ بشریت در آنها شریکند، تمایزی قائل شد. به عقیدۀ یونگ، ناخودآگاهی جمعی متشکل از چیزهایی است که وی آنها را «کهنالگوها[۱۸]» یا تصویرهای اولیه[۱۹] مینامید. اینها با تجربههایی ازقبیل رویارویی با مرگ یا انتخاب همسر متناظرند و خود را بهصورت نمادین در دینها، اسطورهها، افسانههای پریان و خیالپردازیها جلوهگر میسازند. هدف از رویکرد درمانگرانۀ[۲۰] یونگ عبارت بود از سازگارکردن حالتهای گوناگون شخصیت که بهنظر او نه تنها به متقابلانِ «درونگرا» و «برونگرا»، بلکه به متقابلانِ «حسکردن» و «دریافتن»، و احساس و تفکر، نیز تقسیم میشود. هر بیمار، با پیبردن به چگونگی ادغام ناخودآگاهی شخصی و ناخودآگاهی جمعی، میتواند به حالت تفّرد، یا تمامیت نفس، نایل شود. یونگ بهویژه در مورد روشهای تحلیلی و رابطۀ میان رواندرمانی[۲۱] و اعتقاد دینی مطالب بسیاری نوشت.
- ↑ Sigmund Freud
- ↑ psychoanalysis
- ↑ Kesswil
- ↑ Basel
- ↑ word association
- ↑ stimulus words
- ↑ complex
- ↑ Psychology of the Unconscious
- ↑ libido
- ↑ analytical psychology
- ↑ mythology
- ↑ Psychological Types
- ↑ personality types
- ↑ extrovert
- ↑ introvert
- ↑ personal unconscious
- ↑ collective unconscious
- ↑ archetypes
- ↑ primordial images
- ↑ therapeutic
- ↑ psychotherapy