ارتداد
اِرتداد (apostasy)
انکار علنی دین خود یا گرویدن به دین دیگری. نمونۀ آن یولیانوس مرتد، امپراتور روم، است که منکر تربیت مسیحی خود و مانع از رشد مسیحیت در امپراتوری شد و کوشید ادیان کهن روم و یونان را احیا کند. در کلیسای کاتولیک رومی به تَرک کامل مسیحیت یا پشتپازدن راهب یا راهبه به عهدهای دینیاش اطلاق میشود. در یونانی ابتدا به معنی زیر پاگذاشتن ارزشهای نظامی بهکار میرفت، اما بعد به تغییر تابعیت دینی معنی شد. ارتداد در اصطلاح فقه اسلامی به معنی کافرشدن پس از مسلمانبودن است. مسلمانی که وجود خدا، یگانگی او، اصل نبوت یا نبوت پیامبر اکرم (ص) را با وجود عقل، بلوغ، اختیار و قصد، از روی اعتقاد، عناد یا استهزا انکار کند و یا با کارهایی چون توهین و تحقیر آنها را بیهوده انگارد، مرتد شناخته میشود. مشهور آن است که انکار ضروری دین نیز موجب ارتداد است؛ مانند وجوب نماز، روزه، حج، زکات. مقدس اردبیلی معتقد بود چنانچه مسلمانی، امری را که خود ضروری دین میپندارد، انکار کند، مرتد خواهد بود، ولو در حقیقت ضروری نباشد. انکار امر اجماعی که مورد اتفاق عالمان مسلمان است، لزوماً انکار ضروری نیست. در اینکه انکار ضروری دین مستقلاً موجب ارتداد میشود یا فقط منوط به انکار خدا یا نبوت است، میان فقیهان اختلاف است. مشهور آن است که انکار امر ضروری در مذهب شیعه، مانند انکار امامان (ع) موجب ارتداد نیست؛ اما صاحب جواهر گوید چنانچه امامی، امر ضروری در مذهب امامیه را انکار کند، مرتد خواهد بود. بسیاری از فقیهان معتقدند که انکار ضروری دین، در صورتی موجب ارتداد میشود که ناشی از شبهه و پرسش نباشد، مثلاً شهید ثانی گفته است کسی که پرداخت زکات را واجب نمیداند در صورتی مرتد خواهد بود که ادعای شبهه نکند. بسیاری از فقیهان به ارتداد نواصب (کسانی که به امام علی (ع) توهین میکنند) و غُلات (کسانی که دربارۀ آن حضرت غلو میکنند) نظر دادهاند؛ اما در ارتداد برخی فرقههای کلامی مانند مجسّمه، مشبّهه، جبریها و اختیاریها، اختلاف است. مرتد بر دو گونه است: ۱. مرتد ملی، کسی است که پیش از مسلمانشدن کافر بوده و اکنون با ارتداد به کفر سابق بازگشته است؛ ۲. مرتد فطری، کسی است که مسلمان زاده شده باشد. توبۀ مرتد ملی، چه مرد و چه زن و نیز توبه زن مرتد فطری پذیرفته میشود و مانع مجازات آنان میشود. در پذیرش توبۀ مرد مرتد فطری اختلاف است. مشهور آن است که پذیرفته نمیشود؛ اما ابن جنید معتقد بود توبۀ همۀ اقسام مرتد قبول است. حکم مرتد مرد، اعدام است و مرتد زن را به زندان میافکنند تا بمیرد. بسیاری از فقیهان معتقدند که اعدام مرتد را باید امام معصوم (ع) یا نایب او اجرا کند. اموال مرد مرتد فطری، بلافاصله به ورثهاش منتقل میشود. زن و مرد مرتد ملی حق تصرف در اموال خود را ندارند. مرد مرتد ملی پس از ارتداد، همسرش از او جدا میشود و بلافاصله باید عدۀ وفات نگه دارد. مرد مرتد ملی، چنانچه دخول نکرده باشد، عقد نکاح او فسخ میشود. اگر ارتداد او بعد از دخول باشد بعد از انقضای عدۀ وفات، چنانچه همچنان بر ارتداد خود باقی بود، نکاح او فسخ میشود. زنی که مرتد شده است در حکم مرد مرتد ملی است. هیچ مرتدی نمیتواند با مسلمان، ازدواج کند.