بنی کاکویه
بنیکاکویه
سلسلهای دیلمی که در نیمۀ اول قرن ۵ق بر جبال، یعنی غرب ایران، بهمثابه فرمانروایان مستقل، و سپس بهمدتی بیش از یک قرن همچون حاکمان خراجگذار سلجوقیان، در یزد حکومت کردند. بنیادگذار این سلسله علاءالدوله ابوجعفر محمّد بن دشمنزیار، پسر رستم دشمنزیار و در تواریخ به ابن کاکویه یا «پسر کاکو» معروف است. این سلسله را از آن روی بنیکاکویه خواندهاند که علاءالدوله دایی (کاکو) سیده خاتون، مادر مقتدر مجدالدوله رستم بن فخرالدوله امیر ری بود. مجدالدوله، امیر ری، علاءالدین محمد را در منصب حاکم اصفهان گماشت (ح ۳۹۸ق) و چنین شد که سلطۀ کاکویه بر آن شهر تا عهد سلجوقی ادامه یافت (۴۴۳ق). ابوجعفر در ۴۱۴ق همدان را از آن خود ساخت و در ۴۱۷ شورش کردهای گوران را فرونشاند. در ۴۱۸ حملۀ مشترک اسپهبد باوندی طبرستان و منوچهر بن قابوس را دفع کرد و بر جبال غربی و بخشی از کردستان دست یافت. افزایش قدرت برایش القابی چون علاءالدوله، علاءالدین و فخرالمله به ارمغان آورد. چون محمود غزنوی ری را گرفت (۴۲۰ق) مسعود، پسر محمود علاءالدین محمّد را به خطر افکند و او به خوزستان گریخت، امّا دوباره به قدرت بازگشت و یزد را (احتمالاً در ۴۲۱ق) گرفت و سکه به نام خود زد. با زوال قدرت غزنویان، محمّد مدتی کاملاً مستقل بود، امّا افزایش قدرت سلجوقیان او را چنان در فشار گذاشت که به دور اصفهان حصاری مستحکم کشید (۴۲۹ق). علاءالدین در ۴۳۳ درگذشت و پسرش ظهیرالدین ابومنصور فرامرز باطغرل از در دوستی درآمد و طغرل او را حاکم ری و اصفهان کرد. اَبوحَرب، برادر فرامرز کوشید به پشتگرمی بوییان فارس و خوزستان، اصفهان را از چنگ برادر به درآورد، امّا توفیق نیافت. طغرل در ۴۳۳ وارد اصفهان شد، باروی شهر را ویران کرد و آنجا را پایتخت خود قرار داد و در عوض حکومت یزد و ابرکوه را به فرامرز واگذار کرد. برادر دیگرش، ابوکالیجار گرشاسپ که در حیات پدر حاکم همدان و نهاوند بود، با طغرل درافتاد و شکست خورد، به خوزستان گریخت و همانجا درگذشت (۴۳۳). علی، پسر فرامرز، حاکم یزد، با دختر چغریبیگ ازدواج کرد (۴۶۹ق) و بیشتر روزگار خود را در اصفهان در دربار ملکشاه سلجوقی گذراند و سرانجام در نبردی نزدیک ری کشته شد. پسر او هم که گرشاسپ نام داشت، حاکم یزد و به سلطان محمّد بن ملکشاه و بعداً پسر او، محمود، وفادار بود لیکن چون مغضوب محمود واقع شد، به سنجر روی آورد (۵۱۳) و در نبرد ساوه بهیاری او شتافت. ظاهراً این گرشاسپ در دشت قطوان، در جنگ با قراختاییان کشته شد (۵۳۶ق). گویا از او فرزند ذکوری باقی نمانده بود، امّا دخترش با یکی از اتابکان یزد وصلت کرد و حکومت یزد به اتابکان رسید. مورخان علاءالدین محمد را به سیاست و کیاست و فراست ستودهاند. او از ابن سینا حمایت کرد و ابن سینا دانشنامۀ علایی را به نام او نوشت. امیر معزی نیز قصایدی در مدح وی سروده است. بنیکاکویه در یزد مدارس و مساجد و کاروانسراها بنا کردند و قناتهای متعدد از ایشان بهیادگار ماند.