تمانع، برهان
تَمانُع، برهان
(یا: تغالب؛ در لغت بهمعنی مانع یکدیگرشدن یا بر یکدیگر غلبهیافتن) در اصطلاح کلام، برهان متکلمان در اثبات توحید. این برهان گاه با تقریری سطحی و نادرست بیان میشود به این صورت که اگر بیش از یک خدا وجود داشته باشد، نظم به بینظمی بدل میشود؛ زیرا اگر یکی از خدایان انجامگرفتن امری را و دیگری انجامنگرفتن آن را اراده کند (تضاد ارادهها)، یا باید هر دو اراده تحقق یابد، یا هیچیک تحقق نیابد، که اوّلی مستلزم اجتماع نقیضان و دومی مستلزم ارتفاع نقیضان و عجز خدایان است. اما چه موجبی در کار است که ارادههای واجبالوجودها را مخالف و مزاحم یکدیگر فرض کنیم؟ بلکه الزاماً باید خواستهای آنها را هماهنگ فرض کنیم زیرا فرض این است که هردو، واجبالوجود و علیم و حکیماند و حکمت و مصلحت یکی بیش نیست. پس خواستها و ارادههای واجبالوجودها لزوماً با یکدیگر موافق و هماهنگ است. از اینرو، در تقریر صحیح از این برهان، گفتهاند که این برهان مبتنی بر تضاد و ناسازگاری ارادهها نیست بلکه مبتنی بر محال بودن هر حادثۀ ممکن از سوی ارادههای «متعدد» است؛ یعنی اگر واجبالوجود متعدد باشد، با فرض توافق و هماهنگی ارادهها نیز تمانع وجود دارد و لازم میآید که هیچ چیزی وجود پیدا نکند. این برهان مفاد آیۀ شریفۀ لو کان فیهما الهة الا الله لَفَسَدَتا (انبیاء، ۲۲) است. خلاصۀ برهان این است که وقتی موجودی شرایط وجودش تحقق مییابد، ضرورتاً از سوی واجب افاضۀ وجود به او میشود زیرا واجب، فیاض مطلق است. حال اگر چند واجب وجود داشته باشد، باید از سوی همۀ واجبها به او افاضۀ وجود شود و این مستلزم آن است که هر موجودی چند وجود داشته باشد و آن محال است زیرا فرض این است که آن چیزی که امکان وجود یافته و شرایط وجودش محقق شده یکی بیش نیست و اگر فرض کنیم که امکان وجودهای متعدد در کار است، دربارۀ هر واحد از متعددها نیز این امکان وجود دارد و این امر تا بینهایت ادامه خواهد داشت و هرگز به واحدهایی که متعدد نشوند منتهی نخواهد شد. نتیجه آنکه هیچچیز وجود پیدا نخواهد کرد.