جهاد

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط DaneshGostar (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

جهاد
کارزار مشروع در راه خدا و عنوان یکی از ابواب فقه اسلامی. «جهاد» به استناد روایتی از پیامبر اکرم (ص) توسعۀ معنایی در فرهنگ اسلامی پیدا کرد و علاوه‌بر معنای کارزار با دشمن بیرونی (جهاد اصغر) به مبارزه با دشمن بزرگ آدمی یعنی هوای نفس، جهاد یا «جهاد اکبر» نیز گفته شده است. بنابر یک تفسیر، آیۀ «و جاهدوا فی الله حق جهاده» (حج: ۷۸) شامل هر دو معنای جهاد می‌شود. این معنای موسع به‌دلیل نگاه صرفاً فقهی به جهاد کمتر مطرح شده و موجب پیدایش این شبهه گردیده که جهاد صرفاً به‌معنای کارزار مسلمانان است با هر کس که مسلمان نیست. جهاد به‌معنای مبارزه با شیطان و هوای نفس در میان گرایش‌های اخلاقی ـ عرفانی عالمان مسلمان نمود بیشتری داشته است. آیات قرآن درباره جهاد با محتوایی واحد نازل نشده و تحلیل این آیات بدون در نظر گرفتن تاریخ اسلام و اهداف اولیۀ پیامبر اکرم(ص) به‌طور کلی و به‌ویژه در باب فلسفۀ جنگ و صلح ممکن نیست. اولین آیه در تشریع جهاد، مربوط است به سال اول هجری که مسلمانان پس از چهارده سال تحمل انواع سختی‌ها و شکنجه‌ها اجازه یافتند در‌برابر هجوم مشرکان به دفاع از اعتقاد و هویت خویش بپردازند (حج۴۰ـ۳۹). این نوع جنگ در اصطلاح فقها جهاد دفاعی نام گرفت که بر هر مرد و زنی که توان دفاع در خود می‌بیند واجب عینی است. در این گونه جهاد شرایط نسبتاً مبسوطی که در جهاد ابتدایی گفته‌اند، وجود ندارد. جنگ در چهار ماه از سال (رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرم) براساس سنت قدیمی اعراب، ممنوع بود و اسلام نیز با آن مخالفتی نکرد، اما هنگامی که مسلمانان به دستور پیامبر در یکی از روزهای آخر ماه جمادی‌الثانی یا اول ماه رجب به گرفتن غنایم و اسیر مبادرت کردند مشرکان عرب بر آن‌ها طعنه زدند و گفتند مسلمانان مرتکب خطای بزرگی شده‌اند. قرآن (بقره، ۲۱۷) در پاسخ، کار مشرکان یعنی اخراج مسلمانان از مکه و خانه‌هایشان را فتنه‌ای دانست که از فتنۀ جنگ و کارزار بزرگتر بود و از این‌رو به‌طور تلویحی مقابله مسلمانان با مشرکان را در همین ایام مباح اعلام کرد. اما در مواجهه با اهل کتاب، پیامبر (مثلاً مائده، ۱۰۶؛ عنکبوت، ۴۶) آن‌ها را مجبور به پذیرش اسلام نکرد جز وقتی که عهد و میثاق خویش را شکستند که در آن صورت میان اسلام‌آوردن یا جزیه‌دادن مخیر شدند (توبه، ۲۹). در سال ۸ هجری پس از فتح مکه، برای آن‌که مشرکان بر جای دیگری به تجهیز نیرو نپردازند، آیاتی نازل شد که برحسب ظاهر، دلالت اطلاقی بر جنگ با همۀ مشرکان، در هر مکانی و هر زمانی دارد (توبه، ۵، ۳۶، ۴۱). این نوع جهاد در زبان فقها، بعدها جهاد ابتدایی خوانده و برای آن شروطی مقرر شد. اما در همۀ مراحل جنگ، طبیعی بود که رزمندگان برای تثبیت پایه‌های اولیۀ اسلام و پیشبرد اهداف آن به تقویت روحیه، تحمل سختی‌ها و دلگرمی به جهاد نیاز داشتند. مجموعه‌ای از آیات قرآن و روایاتی که دال بر تشویق رزمندگان است و از بشارت‌ها و منافع دنیوی و اخروی جهاد خبر می‌دهد، در این دسته قرار می‌گیرد و به‌معنای تشویق همیشگی مسلمانان به جنگ و خونریزی نیست. دو دستۀ آیات دیگر در قرآن نیز دربارۀ جهاد وجود دارد که مربوط است به شیوۀ مواجهه مسلمانان با منافقانی که پرده از نفاق خویش برداشته‌اند (مثلاً نساء، ۸۹) و یا معاهدانی (انفال، ۵۸) که عهد و پیمان خویش را نقض کرده‌اند. در این موارد حکم مطلق به جنگ با آن‌ها داده شده است. در متون فقهای اهل سنت شروطی برای جهاد ابتدایی بیان کرده‌اند و صرفاً به تشخیص مصلحت و نفع چنین جنگی برای اسلام و مسلمانان از سوی حاکم مشروع اشاره و به اطاعت مطلق از حاکم فتوا داده‌اند. از این‌رو به نظر می‌رسد گونه‌ای گرایش و نگاه حکومتی در مسئله جهاد به‌تدریج در میان فقهای اهل سنت پدپد آمده است. در میان فرقه‌های اسلامی، شیعیان دوازده امامی، که بر سر جانشینی پیامبر با اهل سنت اختلاف نظر دارند، دربارۀ وجوب جهاد معتقد به موافقت و اجازه امام معصوم در عصر حضور شدند و جنگ بدون اجازۀ امام را مشروع ندانسته‌اند. اما در عصر غیبت امام (از ۲۶۰ به بعد)، غالب فقهای امامیه اساساً به جهاد ابتدایی قائل نیستند و آن را مشروط به حضور یا اجازۀ نائب امام می‌دانند. به نظر می‌رسد مراد این دسته فقها از نائب امام، نائب خاص است و در مسئلۀ جهاد (نه به معنای جهاد دفاعی) نمی‌توان به رأی نائب عام استناد کرد. نکتۀ قابل توجه در طول تاریخ غیبت دربارۀ بحث‌های علمای شیعه در باب جهاد یکی آن است که با این‌که در نظر همۀ آنان، جهاد ابتدایی بدون اذن یا حضور امام جائز نیست و علمای شیعه به‌دلیل چنین رأیی معمولاً گروه مقابل حاکم تلقی می‌شدند، اما با این حال به مباحث جهاد و از آن جمله به شیوۀ تقسیم غنایم و نحوۀ برخورد با اسرا و اهل کتاب و مسائلی از این دست به تفصیل پرداخته‌اند. این مباحث از دورۀ بعد از شیخ طوسی و به‌ویژه در دورۀ محقق حلی و علامه حلی در روش و محتوا متأثر از اهل سنت است. نکتۀ دیگر در باب فتاوای علمای شیعه دربارۀ جهاد آن است که پاره‌ای از آنان که گرایش‌های سیاسی هم داشته‌اند در موارد حساسی مثل مقابله با تجاوز روسیه به ایران یا در جریان تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی، مردم را به جهاد اعم از دفاعی و غیر آن دعوت کرده‌اند و این شیوه در موفقیت آن‌ها بسیار هم مؤثر بوده است. دعوت به جهاد در دوره‌هایی متأخر از دورۀ صدر اسلام در میان علمای اهل سنت نیز کم و بیش وجود داشته است. ویژگی‌های مجاهد براساس نظر فقها عبارت‌اند از مردی، حریت، توانایی بر جهاد و نداشتن عذر شرعی بر ترک آن. بنابراین، بردگان، زنان، کودکان، دیوانگان، پیرمردان، نابینایان، و هر کس که به‌دلیل گونه‌ای بیماری یا عذری مقبول نتواند در جهاد شرکت کند، وظیفۀ الزامی در جهاد ندارند.