ختنه
خَتنه
عمل برداشتن تمامی یا بخشی از پوست اضافی سر آلت تناسلی مرد (حَشَفه) با عمل جراحی بهگونهای که تمام ختنهگاه آشکار شود. رسم ختنه که مسلمانان به آن سنت یا تطهیر میگویند، بین یهود نیز واجب است و یهودیان آن را ممیزۀ قوم بنیاسرائیل میدانند و برای آن معنای روحی خاص قائلاند که عبارت از تسلیم به حکم خداست. ختنه نزد عیسویان وجود ندارد و پولس رسول و آباء قدیم کلیسا آن را ضروری ندانستند. ختنه نزد اعراب قبل از اسلام هم وجود داشته است. در اسلام، همۀ مذاهب فقهی، جز اندکی مانند مالک (که آن را «سنت» میشمارد)، آن را واجب و نشانهای از مسلمانی میدانند. انجام ختنه به نظر مشهور فقها بر ولی واجب نیست و چنانچه ولی تا بلوغ، این کار را انجام ندهد، خود فرد باید اقدام کند. کافری که مسلمان میشود باید به ختنۀ خود اقدام کند. به کسی که ختنه نشده اغلف (یا اقلف) گویند و طواف او ظاهراً صحیح نیست. امامت او هم در نماز جماعت مکروه است و به نظر برخی اصولاً جایز نیست. به هنگام ختنه دعایی وارد شده که با عبارت: «اللهم هذه سنتک» آغاز میشود. برخی شواهد نشان میدهند که ختنه مصونیت مردان را در برابر بروز سرطان آلت تناسلی در طول زندگی موجب میشود و نیز زنانی که شریک جنسی آنها ختنه شده باشد کمتر در معرض خطر سرطان دهانۀ رحم قرار میگیرند. شواهدی نیز در دست است دال بر اینکه ختنۀ مردان موجب مصونیت در مقابل ویروس ایدز میشود و مردان ختنهشده این ویروس را کمتر به شریک جنسی خود منتقل میکنند. نزد ایرانیان مرسوم بوده است که نوزاد پسر را در یکی از روزهای سوم، پنجم، هفتم یا نهم ختنه کنند، اما اگر چنین نمیشد، ختنه تا پیش از پنج یا هفتسالگی انجام نمیگرفت. کار ختنه، تا پیش از این، با دلاکی بود که با انبری قسمتی از پوست آلت را میبرید و بر روی زخم خاکستر میپاشید و در روز سوم، با روغن عقرب و خاکستر و پنبۀ سوخته روی زخم را میشست. دامنی نیز به پای کودک میکردند تا راهرفتن برایش آسانتر باشد. نوزاد ختنهشده را تا سه روز تنها نمیگذاشتند، و در این زمان محل ختنه را با پارچهای که در جام چلکلید خیسانده بودند، پاک میکردند. ختنه در نزد برخی اقوام ایرانی، مخصوص پسران نبوده است. در برخی مناطق کردنشین و عربنشین، دختران را نیز ختنه میکردهاند.