خدای نامه
خدایْنامه
کتابی به فارسی میانه، در تاریخ داستانی و حماسۀ ملی و حوادث تاریخی شاهان ایران. به احتمال بسیار در زمان انوشیروان ساسانی، یعنی دوران شکوفایی ترجمه و تألیف و نهضت ادبی، تدوین شده است. اصل پهلوی آن در دست نیست. در این اثر تاریخی، که شماری از مضامین آن غیرمستقیم در شاهنامه باقی مانده، نام پادشاهان سلسلههای ایرانی، وقایع تاریخی آمیخته به افسانه در ازمنۀ گوناگون، اسامی جنگها و بلایای بزرگ، داستانهایی دربارۀ طایفههای ایرانی و خاستگاه آنان، و در مجموع انبوهی از دانش کهن همراه با تاریخ و افسانه آمده است. نویسندگان و تدوینکنندگان کتاب، که وارثان سنت شفاهی کهن بودهاند، ضمن حفظ و نگاهداری این مطالب از منابع خارجی، مانند منبعی سریانی در مورد اسکندر، نیز بهره جستهاند. در زمان شاهان پس از انوشیروان، طبعاً مطالبی بر کتاب افزوده شد و پس از برافتادن ساسانیان نیز سرگذشت یزدگرد سوم را تا کشتهشدنش بدان افزودند. در دورۀ ساسانی، احتمالاً چندین تحریر از خداینامه وجود داشته که در دوران اسلامی با عنوانهایی مانند «سیرالملوک» و «سیرالملوک الفرس» و «سیرةالفرس» به عربی ترجمه شده است. ابن مقفع از قدیمترین مترجمان خداینامه و زادویه، پسر شاهویۀ اصفهانی، و بهرام بن مردانشاه موبد از دیگر مترجمان و تلخیصکنندگان نامی این کتاب بودهاند. احتمالاً نُه ترجمه و اقتباس از خداینامه به عربی وجود داشته که مأخذ تاریخنویسان دورۀ اسلامی مانند طبری و ثعالبی و دیگران بوده است. نویسندگان و سرایندگان شاهنامه به فارسی در قرن ۴ق از این ترجمههای عربی و احتمالاً اصل پهلوی آن استفاده کردهاند. کسانی مانند مؤلفان شاهنامۀ ابومنصوری (به نثر) و مسعودی مروزی (شاعر) و ابوالقاسم فردوسی مستقیم یا غیرمستقیم اساس کار خود را بر خداینامه گذاشتند. اهمیت خداینامه از شمار ارجاعات بدان در کتابهای تاریخی و ادبی پیداست.