فرشیدورد
فَرْشیدْوَرْد
در شاهنامۀ فردوسی سه تن بدیننام خوانده شدهاند؛ ۱.پسر گُشتاسپ و برادر اسفندیار، فرمانروای خراسان. در نبرد با اَرجاسپ تورانی فرمانده میمنۀ سپاه ایران بود. در پیکار با کَهرَم تورانی بهشدت زخم برداشت، اما جان بهدر برد. اسفندیار از بند پدر به یاری او شتافت، که او را در میدان در حال مرگ یافت. اسفندیار، که در واپسین دم بر بالین برادر رسید، فرشیدورد کشتهشدن لُهراسپ و ویرانی بلخ را گناه پدر دانست؛ اسفندیار او را بر زین نهاد و به کوه برد و او را کفن کرد و به خونخواهی او ۳۰۰ دلاور را در قلب سپاه توران کشت. ۲. دلاور تورانی و برادر پیران ویسِه. فرشیدوَرد در بیشتر جنگهای توران با ایران حضور داشت و در نبرد هَماوَن هماورد رُهام و گودرز بود. در جنگ یازدهرخ فرماندهی میمنۀ سپاه توران را داشت و در پیکار با گیو بهیاری لَهاک جان بهدر برد. چون پیران کشته شد، فرشیدوَرد مأمور بازگرداندن سپاه توران شد، اما ناگزیر با دَه تن از دلاوران تورانی بهسوی توران گریخت. در این گریز، فقط فرشیدوَرد و لَهاک نجات یافتند. گَستَهَم بهدنبال این دو تاخت و هر دو را در مرغزاری از پای درآورد؛ ۳. دهقان ثروتمندی که به بهرام گور درمانده در بیابان حتی یک جرعه آب نداد و خود را تهیدست خواند. چون خارکنی بهرام را از دارایی بسیار او آگاه کرد با ۳۰هزار سپاهی بر او تاخت و به او فرمود تا دینارهای خود را برای خود نگهدارد و بقیۀ ثروت خود را در میان یتیمان و بیوه زنان تقسیم کند.