سرخه
سُرخه (شاهنامه)
در شاهنامۀ فردوسی، پسر افراسیاب و فرماندۀ سپاه او در نبرد با رستم. او در نخستین رویارویی با سپاه، با نیزۀ فرامرز از اسب فروافتاد ولی به یاری سواران تورانی گریخت؛ اما فرامرز او را دستگیر کرد و به لشکرگاه رستم برد. رستم او را به توس داد تا به بیابان برند و در آنجا سرش را مانند سیاوش در طشت از بدن جدا کند. چون سرخه به زاری از بیگناهی خود سخن گفت، دل توس بر وی سوخت و از او نزد رستم شفاعت کرد. رستم نپذیرفت و به برادرش زَوارِه فرمان داد تا سر سرخه از تن جدا کند.