سلطان ولد، محمد (لارنده ۶۲۳ ـ قونیه ۷۱۲ ق)
سُلطانوَلَد، محمد (لارنده ۶۲۳ـ قونیه ۷۱۲ق)
(معروف به: بهاءالدین ولد) فرزندِ مولانا جلالالدین رومی و از قدمای مشایخ سلسلۀ مولویه. از همان دورۀ خردسالی، علوم رسمی لازم و نیز معارف صوفیانه را از پدر و یاران نزدیک او، همچون شمس تبریزی و صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلبی فراگرفت. بهاءالدین سخت مورد توجه پدر بود. و مولوی، ظهور او را علت پیدایش خود میدانست. آوردهاند که شمس تبریزی نیز، در مقام محبت به او، مدعی بود که سرّ خود را به او وانهاده است. سلطان ولد در اموری که به تشکّل سلسلۀ مولویه انجامید، مهمترین یاور پدر بود و سجادّه پدر را نیز به ارث برد. بعدها، دختر صلاحالدین را به ازدواج خود درآورد و بعد از حسامالدین چلبی، تا پایان عمر، نزدیک به ۳۰ سال، رسماً خلیفۀ پدر و پیشوای سلسلۀ مولویه شد. بیشتر آداب مولویه در سماع و لباس بدو منسوب است. افلاکی فصل هفتم مناقبالعارفین را به ذکر مناقب او اختصاص داده است. دو مثنوی، یکی به نام مثنوی ولدی یا ولدنامه، و ربابنامه، درشمار مهمترین آثار اویند که هر دو، در جهت تسهیلِ مفاهیمِ مثنوی پدر و روشنکردنِ غوامضِ آن سروده شده است. معارف سلطان ولد به نثر در تصوّف از دیگر آثار اوست. در مقبرۀ مولوی، که بعدها صورتی موروثی و فرقهای یافت، بهخاک سپرده شده است.