شیخ
شیخ
(در لغت بهمعنی پیر) در اسلام عنوان علمای دین، ازجمله فقیه، نحوی و مُحَدِّث. به مرد سالخورده، بزرگ قوم و قبیله، حاکم شهر (در روزگاران قدیم) و رئیس دهکده یا خانواده در نزد عرب نیز گفته میشود. در اصطلاح عارفان، انسان کاملی که در علوم شریعت و طریقت و حقیقت به حدّ کمال رسیده و به مقام ولایت نایل آمده باشد. شماری از عارفان که توانایی هدایتِ دیگر سالکان را دارند، به مرتبۀ شیخی میرسند. از اینرو، شیخ باید هم امراضِ قلبی سالک را بهوسیلۀ بصیرت قلبیِ خود بازشناسد، و هم از داروی آن امراض آگاه باشد، و هم توان راهبریِ سالک از مرحلۀ نقص به مرحلۀ کمال را داشته باشد. مشایخ برای رسیدن به مرحلۀ شیخی شرایط دشواری تعیین کردهاند. مولانا به دوگونه مشایخ اشاره دارد؛ یکی مشایخی که در میان خلق شناخته شدهاند (شیخ مشهور) و دیگر مشایخی که از نظر عموم مردم محجوباند (شیخ مستور). در میان شیوخ، «شیخالشیوخ» یا «شیخالعارفین»، کسی است که بالاترین مقاماتِ معرفت را داراست و از نزدیکترین مسیر، سالک را به کمال مطلوب راهبر میشود. عارفانِ مکتب شرق اسلامی این لقب را به جنید بغدادی و عارفان مکتب غرب اسلامی آن را به ابن عربی اطلاق کردهاند.