صحابه
صَحابه
(جمع صاحب، در لغت بهمعنای یار و ملازم و همنشین) در اصطلاح علم رجال بنابر مشهور صحابی مسلمانی است که پیامبر اکرم (ص) را ملاقات کرده و مسلمان مرده باشد، هرچند با پیامبر (ص) همسخن نشده باشد. بنابراین کوتاه یا دراز بودن مدت ملاقات اهمیتی ندارد. در تعریف صحابه اقوال دیگری نیز هست، مانند شرط مصاحبت طولانی با پیامبر (ص)، و یا نقل روایت از آن حضرت و یا شرکت در یکی از غزوات. صحابیبودن شخص به یکی از سه راه ثابت میشود: ۱. خبر متواتر؛ ۲. شهرتی که از حد تواتر کمتر باشد؛ ۳. گواهیدادن یک شخص ثقه. فضیلت و قداست صحابه و حق آنها بر همۀ مسلمین، امری ثابت و مسلّم و انکارناپذیر است، چه، آنان بهسبب سبقتگرفتن به اسلام و یاری دین در زمان غربت آن و فداکاری و جهادشان حرمتی خاص دارند؛ با این حال نمیتوان تمامی کسانی را که با نام صحابه یاد میشوند عادل و درستکار دانست، زیرا در آیاتی از قرآن و احادیث پیامبر (ص) صراحتاً به نفاق و فسق و عصیانگری گروهی از آنان اشاره شده، و برخی از حوادث مسلم تاریخی نیز حاکی از رویارویی و جدال و برخوردهای خونین عدهای از صحابه با یکدیگر است. رأی عموم اهل سنّت آن است که تمامی صحابه عادل بودهاند و بر هیچیک از ایشان طعن و لعن و ایراد و اعتراض روا نیست و اختلافها و حتی جنگهای آنان را با یکدیگر به اجتهاد شخصی آنها توجیه میکنند و بهظاهر برخی آیات و روایات در اینباره استدلال میکنند؛ اما علمای شیعه بر آناند که صحابه، از جهت عدالت و وثاقت، به سه گروه تقسیم میشوند: ۱. کسانی که ایمانی استوار و رفتاری شایسته داشتهاند و در پیروی از پیامبر (ص) و استقامت در دین تا آخر عمر پایدار بودهاند. از ایشان در قرآن بهنیکی یاد شده و مایۀ مباهات مسلمانان و اهل نجات و رستگاریاند؛ ۲. کسانی که از روش پیامبر (ص) و خاندانش (ع) برکنار ماندند و با آن حضرت مخالفت کردند، از صف نماز به تجارت و لهو روی آوردند و از میدانهای جنگ میگریختند و پنهانی با کفار و مشرکان دوستی داشتند، چنانکه قرآن کریم جمعی از آنان را منافق و بیماردل و برخی را فاسق خوانده است. احادیثی بسیار حاکی از دشمنی و حتی سوءقصد آنها به جان پیامبر(ص) است. چنین کسانی گرچه بهظاهر در شمار صحابهاند، اما در واقع دشمنان خدا و رسول بودهاند و مورد لعن و بیزاری خدا و رسول و مؤمنان هستند؛ ۳. کسانی که وضع و حال آنها برای ما ناشناخته است و اعتقاد یا روش آنها کاملاً روشن نیست. دربارۀ چنین کسانی باید سکوت کرد و نکوهش آنان به هیچوجه روا نیست. درجات و مراتب فضیلت صحابه را در علم و تقوی و جهاد و هجرت و سابقۀ آنها در اسلام باید جست. علمای اهل سنّت افضلیّت را بهترتیب نوبت خلافت دانستهاند؛ اما معتزله حضرت علی(ع) را از همۀ صحابه برتر میدانند. صحابۀ پیامبر(ص) به روایت امام صادق (ع) ۱۲هزار تن و به قولی ۱۱۴هزار نفر بودهاند و ۱۰۰هزار تن از آن حضرت روایت کردهاند و گفتهاند آخرین کسی که از صحابه وفات یافت ابوالطفیل عامر بن واثله بوده که در ۱۱۰ق درگذشته است. جمعی از صحابه عمری طولانی داشتهاند؛ مانند حسّان بن ثابت، حویطب بن عبدالعزّی؛ مخزمة بن نوفل؛ حکیم بن حزام بن خویلد، و سعید بن یربوع قرشی که هر یک از آنان ۱۲۰ سال عمر کردهاند و از برخی هم به نام صحابۀ خردسال نام بردهاند که دَه سال یا کمتر داشتهاند؛ مانند: امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، عبدالله بن جعفر، قثم بن عباس، عبدالله بن عباس، مسلمة بن مخلّد خزرجی، جعد بن عبدالرحمان؛ عمر بن ابی سلمه، ابوالطفیل. از کتابهایی که در شرح حال صحابه نگاشته شده میتوان از: الطبقاتالکبری، اثر محمد ابن سعد کاتب واقدی؛ الاستیعاب، از ابن عبدالبرقرطبی؛ اُسْدُالغابَة، تألیف ابن الاثیر؛ والاصابة فی تمییزالصحابة، اثر ابن حجر عسقلانی نام برد. همچنین شیخ طوسی در کتاب رجال، و شهید قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین، و سید علیخان مدنی در الدرجاتالرفیعه بخشهایی را به احوال صحابه اختصاص دادهاند.