معاطات
مُعاطات
هرگونه معاملهای که عملیات مبادله در آن بدون ذکر عقد، صورتپذیرد. مثلاً در بیع، چنانچه فردی به محل کسب کسی برود و بدون هیچ سخنی، کالایی را که احتیاج دارد بردارد، پولش را جلوی کاسب بگذارد و کاسب نیز آن را در عوض کالا بستاند، بیع معاطاتی محقق شده است. اصطلاح معاطاتی، پیشینهای در آیات قرآن یا روایات ندارد؛ بلکه آن را فقیهان با الهام از تعاطی بیکلامی که در عرف وجود دارد، ساختهاند. معاطات به دو گونه تصور میشود: ۱. هر یک از طرفین، تعرف دیگری را در مالی که به او میدهد، اباحه میکند؛ ۲. هر کدام از آنان، مال خود را به نحو تملیک و تملّک به دیگری میدهد. به هر روی فقیهان در باب معاطات، به ویژه بیع معاطاتی، شش نظریه دارند: ۱. معاطات، مفید ملکیت و معاملهای لازم است و قابل فسخ نیست؛ ۲. همان نظریۀ اول، مشروط بر آن که لفظی دال بر رضایت طرفین در آن باشد؛ ۳. معاطات مفید ملکیت جایزه است و در صورت ازبینرفتن یکی از دو عین مورد معامله، لازم میشود؛ ۴. معاطات، موجب اباحه همه تصرفات حتی تصرفات متوقف بر ملکیت است؛ ۵. معاطات تنها موجب اباحه تصرفاتی است که متوقف بر ملکیت نیست؛ ۶. معامله معاطاتی فاسد است. کاشفالغطا معتقد بوده است که معاطات معاملهای مستقل و مفید ملکیت لازم است و در قالب هیچیک از عقود نمیگنجد. عدهای بسیار اندک گفتهاند که حتی ازدواج معاطاتی نیز صحیح است.