کلی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۵:۲۳ توسط DaneshGostar (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '\\3' به '<!--3')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

کُلّی

(دربرابر «جزئی») در منطق، مفهومی که بر افراد متعدد و متکثر اطلاق می‌شود، مثل مفهوم انسان که بر عمرو و زید و ... اطلاق می‌شود. در فلسفه و هستی‌شناسی، وجود نامحدود و مستقل از جزئیات موجود واقعی؛ در فلسفۀ زبان، تعیین اعتبار و تحلیل معنایی «کلمات عام». کلّی در منطق در دو حوزه تصورات و تصدیقات محل بحث است؛ در حوزۀ تصورات، کلی مفهومی است که فی نفسه بر افراد متکثر و متعدد، از خارجی و ذهنی و فرضی، صادق است، مانند حیوان و اژدها. کلی را در حوزۀ تصورات، به کلی ذاتی (جنس و نوع و فصل) و کلی عَرَضی (عرض خاص و عرض عام) تقسیم کرده‌اند و به این پنج قسم عنوان کلیات خمس داده‌اند. کلی در حوزۀ تصدیقات عبارت است از کیفیت قضایای موجبۀ کلیّه و سالبۀ کلیّه. اصطلاح «کلی» را نخستین‌بار ارسطو وارد قاموس فلسفه کرد. پیش از آن، افلاطون در بحث از مُثُل، بی‌آن‌که لفظ «کلی» را به‌کار برده باشد، مقدمات ظهور مفهوم «کلی» را مطرح کرده بود. ارسطو در تقابل با افلاطون که می‌گفت جزئی نمی‌تواند بدون کلی وجود داشته باشد، بر آن بود که وجود «کلی» منوط به وجود «جزئی» است و خود وجود عینی و مستقلی ندارد. فلاسفۀ اسلامی کلی را به سه قسم «کلی طبیعی»، «کلی منطقی» و «کلی عقلی» تقسیم می‌کردند. بحثِ «کلی» محور بنیادی‌ترین مناقشه‌های فلسفی در قرون وسطای مسیحی بود. دو مکتب مجزای فکری، نام‌انگاری (نومالیسم)، تابعان ارسطو، و مفهو‌م‌انگاری (رئالیسم)، تابعان افلاطون، از درون این مناقشه سر برآوردند. بحث «کلّی» محور مناقشه‌های فلسفی دو مکتب اصلی فلسفه در دورۀ مدرن نیز بوده است: مناقشۀ تجربه‌باوری و خردباوری مدرن و نحله‌های فکری وابسته بدان‌ها. کانت بر آن بود که فقط به قاعده‌ای عمل می‌بایست کرد که به قانون کلی بدل تواند شد. کلی در فلسفه هگل همانا عقل است که در واقعیت تاریخی تحقق می‌یابد. مباحث بحث‌گرایان در باب «کلی» عموماً با این پرسش بیان می‌شود: «همۀ چیزهایی که وجود دارند، جزئی‌اند؛ اگر چنین است، پس اسم عام چیست؟» همّ تجربیان انگلیسی، لاک و بارکلی و هیوم، آن بوده است که کاربرد اسم‌های عام را روشن کنند، بدان‌سان که با این نظر که جز جزئی‌ها چیزی در جهان وجود ندارد، سازگار افتد. برخی از فلاسفۀ معاصر نیز کوشیده‌اند از رهگذر نظریۀ تکرار و تشابه، روایتی پذیرفتنی از دو روایت واقع‌باورانه و ایده‌باورانه به‌دست دهند. مباحث برتراند راسل در باب عدد و شباهت و مباحث ویتگنشتاین متأخر را در باب بازی (بحث شباهت خانوادگی) می‌توان در این رده جای داد. در فلسفه سه نظریۀ عمده در باب کلی ارائه شده است: نظریه‌ای که کلی را صرفاً امری انتزاعی و موجود در ذهن می‌داند؛ نظریه‌ای مبتنی بر باور به‌وجود خارجی کلی؛ نظریه‌ای که کلی را به صرف نام‌گذاری تقلیل می‌دهد.