درون گرایی
درونگرایی (introversion)
در روانشناسی، دلمشغول خود بودن معمولاً همراه با کنارهگیری از دیگران، و متضاد برونگرایی[۱]. این اصطلاح را کارل یونگ[۲]، روانپزشک سوئیسی، در ۱۹۲۴ برای توصیف اسکیزوفرنی[۳] بهکار برد و دریافت که در این بیماری اهمیت فاعل شناسایی جانشین اهمیت متعلق شناسایی (واقعیت خارجی) میشود. در روانکاوی[۴] نیز این اصطلاح زمانی بهکار میرود که سائقهای غریزی[۵]، بهجای اشیای واقعی، به اشیای خیالی معطوف میشود. «نیروگذاری روانی تخیلی[۶]» اصطلاح دیگری برای این حس است.