برهان
بُرهان
در منطق، قیاسی که از یقینیات فراهم آمده است. در معنایی عامتر، سلسلهای پیوسته از قضایای منتهی به نتایج یقینی. برهان در منطق قدیم، در ذیل صناعات خمس آمده است. برهان و قیاس در منطق ارسطویی بههم پیوستهاند؛ میان این دو مقوله نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار است، بدین معنی که هر برهانی مآلاً قیاس نیز هست اما فقط برخی از قیاسها برهان بهشمار میروند. برهان را به دو گونۀ متفاوت تقسیمبندی کردهاند. یکی تقسیم آن به مستقیم و غیرمستقیم و دیگر تقسیم آن به اِنّی و لِمّی. برهان مستقیم عبارت است از اثبات مطلوب و برهان غیرمستقیم عبارت است از نفی نقیض یک چیز که آن را برهان خلف نیز مینامند. برهان اِنّی عبارت است از سیر از علت به معلول، و برهان لِمّی برهانی است که در آن علتها را از معلولهای آن استخراج کنند (سیر از معلول به علّت). در فلسفۀ غرب، بهویژه نزد کانت، از دو نوع برهان یاد شده است. برهان پیشین[۱] و برهان پسین[۲] که گاهی به برهان اِنّی و لِمّی ترجمه شده است. برهان پیشین (یا ماقبل تجربه) به برهانی گفته میشود که صدق و کذبش بینیاز از رجوع به تجربه و عالم خارج باشد. در قضیههایی که مقدمات این نوع برهان را تشکیل میدهند مفاهیمی مانند زمان، مکان و علیت آمدهاند که مستقل از تجربه وجود دارند. ما این مفاهیم را از تجربه بهدست نمیآوریم، بلکه با بهکاربستن آنهاست که تجربه حاصل میکنیم. در برهان پسین (یا مابعد تجربه) ما صدق و کذب قضایا را فقط از طریق مشاهده و تجربه بهدست میآوریم و از چند مشاهده و تجربه بهنتیجۀ کلی میرسیم. این نوع برهان در واقع استدلال استقرایی است و برهان به معنی خاص کلمه نیست.