هنر خام
هنر خام (Art Brut)
عنوانی که نخست ژان دو بوفه[۱]، نقاش فرانسوی، برای توصیف هنری بهکار برد که خارج از موازین قراردادی[۲] دنیای هنر خلق شده باشد. آن را «هنر دورافتادهها[۳]» نیز نام دادهاند. مقصود از «دورافتادهها»، افرادیاند که بهدلیل سن و سال، وضعیت روحی و روانی، یا جداشدن از جامعه، از اصول و چارچوبهای مقرّر و رایج هنری بیخبرند؛ و بهگونهای شهودی، برای ارضای نیازی درونی دست به خلق هنر میزنند: همچون کودکان، بیماران روانپریش، زندانیان، یا آنان که از جامعه بریدهاند. ژان دوبوفه بر این باور بود که کار اینان، خلوص، اصالت، و نیروی خودجوشی دارد که آثار هنرمندان حرفهای از آنها بیبهرهاند. گفته شده است که مهمترین منبع الهامبخش دوبوفه در این خصوص، کتابهنر دیوانگان[۴]، نگارش هانس پرینتسهورن[۵]، روانکاو سوئیسی، بوده است. دوبوفه خود در آثارش اغلب مواد و مصالح نامتعارف را بهکار میبُرد. در ۱۹۴۵ که به سوئیس سفر کرد، نقاشیهای بیماران مراکز رواندرمانی، توجهاش را برانگیخت، و از آن پس عمدۀ وقت خود را با برپاسازی نمایشگاهها و سخنرانیها، صرف تبلیغ هنر خام کرد و به گردآوری این قبیل آثار پرداخت. مجموعهای که او گرد آورد، بیش از ۵هزار قلم را دربر میگرفت، که بیش از نیمی از آنها به بیماران مراکز رواندرمانی تعلق داشت. دوبوفه این مجموعه را در ۱۹۶۷ در موزۀ هنرهای تزیینی پاریس به نمایش درآورد، و در ۱۹۷۲ آن را به شهر لوزان[۶] سوئیس هدیه کرد. ازجمله پدیدآورندگان این آثار، دو شخصیت برجستۀ انگلیسی بودند: مَج گیل[۷] (۱۸۸۲ـ۱۹۶۱)، زنی درسنخوانده که از ۱۹۱۹ به طراحی پرداخت؛ در حالتی خلسهمانند کار میکرد و بهگفتۀ خودش، تحت اختیار و ارادۀ روحی مهربان قرار میگرفت. دیگری اسکاتی ویلسون[۸] (۱۸۸۹ـ۱۹۷۲)، هنرمندی خودآموخته، که تخیّلات بصری خویش را رنگین و تزیینی تصویر میکرد. او کوره سوادی بیش نداشت و جوانیاش با سرگشتگی همراه بود؛ اما پس از استقرار در لندن، در پایان جنگ جهانی دوم[۹]، با فروش آثارش به دلّالان هنر، معیشت خوبی برای خود تأمین کرد. ژان دوبوفه در ۱۹۴۸ بههمراه آندره برتون[۱۰] و چندی دیگر، گروه هنر خام[۱۱] را بنیاد گذاشت.