نیواکسپرسیونیسم
نِئواِکْسْپِرسیونیسم (neo-expressionism)
سبکی در نقاشی مدرن که هنرمندِ پیرو آن در خلق اثر هنری، از مواد زمخت و خام، بهمنظور بیان احساسات تند، بهره میگیرد. این شیوه در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ در واکنش به هنر مفهومی[۱] و کمینهگرایی[۲] پدید آمد، و در دهۀ ۱۹۸۰، بهویژه در امریکا و آلمان و ایتالیا، شیوۀ مسلط هنر پیشتاز شد. آثار متأخر پابلو پیکاسو[۳]، که غالباً مضامین جنسیِ پرخاشگرانه، و قلمموکاری کمابیش آشفتهای دارند، از عوامل عمدۀ تأثیرگذار بودند؛ اگرچه نئواکسپرسیونیستها از منابع و سبکهای مختلف، از روزنامهها و جلد رمانها گرفته تا اساطیر کلاسیک بهره میگرفتند. نقاشیهای ایشان اغلب پیکر انسانیاند، ولی گاه کاملاً به انتزاع[۴] میگرایند. بازگشت به قالبهای سنّتی، ازجمله نقاشی روی بوم، ویژگی کار آنان بود. در ایتالیا نئواکسپرسیونیسم را «ترانسآوانگارد[۵]» (فراسوی آوانگارد) نیز میخوانند، و در آلمان نئواکسپرسیونیستها «نویه ویلدن[۶]» (وحشیهای جدید) هم نامیده میشوند. در امریکا نامهای متفاوتی روی آن گذاشتهاند، همچون فوویسم جدید[۷]، هنر پانک[۸]، و نقاشی بد[۹] (زیرا با وجود موفقیت تجاریِ عدهای از نمایندگان آن، منتقدان بسیاری کارشان را وقیحانه و زشت، و حاکی از فقدان مهارتهای متعارف میدانند). از میان نئواکسپرسیونیستهای برجسته، دو نقاش آلمانی، گئورک بازلیتس[۱۰] (از پایهگذاران سبک) و اَنسلم کِیفر[۱۱]، و نقاش امریکایی جولیَن اشنابل[۱۲] که توفیق مالی بسیاری در دهۀ ۱۹۸۰ یافت، درخور ذکرند. کِیفر در آثارش گاه از موادی همچون کاه بهره گرفته، و گاه با خون نقاشی کرده است. بیشتر مضامین آثار کِیفر برگرفته از تاریخ یا اساطیر آلماناند. اشنابل در پوشاندن سطح نقاشیهایش با چینیهای شکسته شهرت دارد. نام آثارش نیز مانند اجرای آنها بهعمد وقیحانهاند. هنرمندانی همچون بازلیتس، در سبک نئواکسپرسیونیستی مجسمه هم ساختهاند.