هیجان
هََیَجان (emotion)
در روانشناسی، احساسی قدرتمند. حالتی پیچیده در بدن و ذهن است که از لحاظ جسمی موجب تغییرات فیزیولوژیکی مانند افزایش یا کاهش ضربان قلب، کاهش یا افزایش فعالیت برخی غدد، یا تغییر درجه حرارت بدن میشود و از لحاظ جنبههای ذهنی منجر به افزایش ادراک و گاه آشفتگی در تفکر و قضاوت میشود. در این حالت، فرد میل به بروز احساس دارد و ممکن است به رفتار غیرارادی دست بزند. واکنشهای هیجانی اولیه عبارتاند از خشم[۱]، عشق[۲] و ترس[۳] که بهصورت پاسخی فوری در مقابل محرکهای بیرونی روی میدهند یا حاصل فرآیند ذهنی غیر مستقیم، نظیر حافظه، تداعی یا دروننگریاند. هیجان موضوعی مشترک در زیستشناسی و روانشناسی است و بحثهای بسیار برانگیخته است. چارلز داروین[۴] در اثرش با عنوان بروز عواطف در انسان و جانوران[۵] (۱۸۷۲) استدلال کرد که هیجانهایی ویژه و بنیادی وجود دارند که موجب تحریک، و سپس موجب بروز رفتار آشکار میشوند. ویلیام جیمز[۶]، به عکس، اعتقاد داشت که هیجانها در واقع حس تغییرات بدناند و زمانی رخ میدهند که برخی وقایع مهیج پیش میآید؛ فیزیولوژیست دانمارکی، کارل لانگه[۷] (۱۸۳۴ـ۱۹۰۰) مستقلاً به همین نتیجه رسید. نظریۀ آنها، معروف به نظریۀ جیمز ـ لانگه[۸] در آغاز قرن۲۰ به نقد کشیده شد. اخیراً روانشناس امریکایی، استانلی چستر[۹]، و دیگران پیشنهاد کردند که تغییرات احشایی کمابیش در همۀ هیجانها یکساناند، اما کیفیت احساسات، ازجمله ترس، شادی، وجد، و امثال اینها، بستگی به ارزیابی ادراکی و شناختی فرد از شرایط تازه، آشوبها، و تناقضات محیط دارد.