تقویت
تَقْویت (Reinforcement)
فرآیندی که احتمال بروز پاسخی معیّن را، پس از محرکهایی معیّن، افزایش میدهد. اگر این فن برای اهداف مثبت، مثلاً بهبود رفتار یا یادگیری، بهکار رود ممکن است کاملاً موفقیتآمیز باشد. اگر برای اهداف منفی، مثلاً کودکآزاری، بهکار رود ممکن است نتایج، به دریافتکننده آسیب عاطفی برساند. تقویت در صورت کاربرد مناسب ممکن است تعدیلکنندۀ رفتار و محرک یادگیری باشد. مثلاً، اگر آزمودنی[۱] تکلیفی را بهطور رضایتبخش به انجام برساند، به او پاداش یا تقویت مثبت[۲] داده میشود و اگر تکلیف رضایتبخش نباشد، نه تشویق میشود و نه تنبیه؛ این فن تقویت منفی[۳] نامیده میشود و آزمودنی را تشویق میکند تا برای به انجامرساندن موفقیتآمیز تکلیف دوباره تلاش کند. بی اف اسکینر[۴]، روانشناس امریکایی، در این زمینه بیشترین تحقیق را کرده است. به عقیدۀ او تقویت، الگویی رفتاری است که ممکن است با پیامدهای منفی یا مثبت سبب ایجاد اعمالی شود که به الگوی مطلوب نزدیک یا مطابق آن باشد. در این نظریه، بر عوامل فیزیولوژیک یا هیجانی تأکید چندانی نشده است. اسکینر در پیشبینی و کنترل رفتار در زمینههای کاربردی، مانند دستورات برنامهریزی شده که پایۀ روانشناسی تجربی[۵] است، نظریۀ تقویت را اساس کار خود قرار داد.