خشوع
خشوع
(در لغت به معنی فروتنیکردن) در اصطلاح عرفا، گردن نهادن به فرامین خداوند، از روی صداقت و صفا و ایمان و یقین کامل. همۀ عرفا، محل خشوع را دل سالک میدانند و معتقدند خشوع باید با نیت دل انجام گیرد، نه با گفتن زبان. نشانۀ فرد خاشع آن است که تسلیم خشم و غضب خود نمیشود. این واژه از قرآن کریم گرفته شده است (مؤمنون، 2). عرفا خشوع سالک را به سه دسته تقسیم کردهاند: 1. خشوع مبتدیان که تسلیم شدن به فرامین خداوند و اوامر دین اوست؛ 2. خشوع سالک متوسط که توجه به آفتهای نفس و نقایص آن و دوری از هر نوع تکبر و خودبینی و دیگران را از خود برتر دیدن است؛ 3. خشوع منتهیانکمال که سالک در حال محو و فنا میکوشد تا جملاتی که برخلاف عُرف و درک عامۀ مردم است بر زبان نراند و مکاشفاتی را که بر او میگذرد، عیان نکند و چنانچه کرامتی از او سر زد، از مردم پوشیده دارد و جز حق چیزی نبیند و نسبت به خداوند خاشع باشد. فرق میان خشوع و تواضع آن است که تواضع در ارتباط سالک با مردم مفهوم دارد و خشوع در ارتباط سالک با خداوند، و یکی از جایگاههای تجلی خشوع، نماز است.