ساقیا آمدن عید مبارک بادت
مصرع آغازین یکی از غزلهای دیوان حافظ، با مطلع ساقیا آمدن عید مبارک بادت/ وان مواعید که کردی مرواد از یادت. این غزل در نسخهی تصحیح علامه قزوینی، غنی مشتمل بر 7بیت است و در بحر رمل مثمن مخبون محذوف (فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) سروده شده است.
غزل به ظاهر بهاریهایست که عمدهی ارزش ادبیاش در بازیهای زبانی (عید- مواعید؛ دل برگرفتن- دل دادن (که در عین حال از آرایهی تضاد هم بهره دارد)؛ بندگی- بند؛ قدم و مقدم)، به کار بردن تضاد (بنده- آزاد؛ شادی- غم) و مراعاتالنظیر (بوستان- سمن- سرو- گل- شمشاد؛ کشتی نوح- طوفان) است. در بیت آخر غزل نیز تلمیحی به ماجرای حضرت نوح شده است. غزل چون شعرهای ممتاز حافظ از صناعت کنایه بیبهره نیست: دختر رز (کنایه از شراب)؛ تاراج خزان (کنایه از ریختن برگ درختان در پاییز). در بیت پنجم هرکدام از گیاهانی که ذکر شده استعاره از یکی از ظرایف زیبارویان است: سمن (چهره)، سرو و ششماد (قد و بالا) و گل (به معنای گل رز/ لطافت و زیبایی عمومی معشوق)
دکتر عبدالحسین جلالیان در کتاب شرح جلالی بر حافظ دربارهی دلیل و چهگونگی سرایش این غزل چنین آورده: «این غزل در روزهای اول ماه محرّم سال ۷۶۸ هجری یعنی در ایّام ورود مجدّد شاه شجاع به شیراز، پس از شکست فاحشی که به برادر خود داد... سروده شده و تبریک عید در بیت اوّل مربوط به روز اوّل ماه محرّم سال ۷۶۸ هجری است که روز اوّل سال عربی و مقارن با این رویداد میباشد و از مفاد مصراع دوم بیت اوّل چنین برمیآید که در تمام مدّتی که شاه شجاع دور از پایتخت خود، شیراز، مشغول تدارک حملهی مجدّد بوده است به وسیلهی مکاتبه، با حافظ در ارتباط و تماس و وعدههایی به شاعر داده بوده است.»
متن غزل
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت
در شگفتم که در این مدت ایام فراق
برگرفتی ز حریفان دل و دل میدادت
برسان بندگی دختر رز گو به درآی
که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست
جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت
بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور کز آن تفرقهات بازآورد
طالع نامور و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح
ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت