میرزاده عشقی، محمدرضا (همدان ۱۲۷۲ـ تهران ۱۳۰۳ش)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۴:۱۵ توسط Nazanin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

محمدرضا میرزادۀ عشقی (همدان ۱۲۷۲ـ تهران ۱۳۰۳ش)

محمدرضا میرزاده عشقی
زادروز همدان ۱۲۷۲ش
درگذشت تهران ۱۳۰۳ش
ملیت  ایرانی
شغل و تخصص اصلی شاعر، نمایش‌نامه‌نویس و روزنامه‌نگار
آثار

 نوروزی‌نامه و اپرای رستاخیز شهریاران ایران، سه تابلوی مریم

نمایش‌نامه‌: جمشید ناکام، حلوا الفقرا، اپرت بچه‌گدا
گروه مقاله ادبیات فارسی، تیاتر، رسانه ها و ارتباطات
میرزادۀ عشقی

(نامِ کامل: سیدمحمدرضا میرزادۀ عشقی همدانی) شاعر و نمایش‌نامه‌نویس و روزنامه‌نگار ایرانی. پس از تحصیلات مقدماتی به تهران آمد و با آن‌که هنوز نوجوان بود، به صف تکاپوگران سیاسی پیوست و در مهاجرت گروه ملّیون به عثمانی در دورۀ جنگ جهانی اول شرکت داشت. میهن‌پرستی پرشور و طرفدار حزب سوسیالیست بود. در همدان روزنامۀ نامۀ عشقی را انتشار داد و سپس در اوایل جنگ جهانی اول با دیگر آزادی‌خواهان به استانبول، که کانون فعالیت ملیّون ایران بود، رفت و در آن‌جا نخستین آثارش، نوروزی‌نامه و اپرای رستاخیز شهریاران ایران، نخستین نمایش‌نامۀ موزیکال پس از مشروطیت، را نوشت. در تلفیق شیوۀ سنتی با جنبه‌های داستانی کوشش‌هایی درخور توجه نشان داد؛ سه تابلوی مریم نمونه‌ای است از آن.

میرزادۀ عشقی به آرمان‌های اجتماعی و ایده‌های ملی، به شکلی یکسان، علاقه داشت و با نشر روزنامۀ قرن بیستم در صفِ نخست روزنامه‌نگاران سیاسی قرار گرفت. در نمایش‌نامه‌های کوتاهش، همچون جمشید ناکام، حلوا الفقرا، اپرت بچه‌گدا، و دکتر نیکوکار، به وضع زندگی اشراف‌زادگان پرداخته و از جهل و خرافات انتقاد کرده است. وی در بیان مسائل سیاسی و اجتماعی انسانی بی‌پروا بود و سرانجام به‌دستِ مخالفان سیاسی‌اش به‌ قتل رسید. او را در تشییع جنازه‌ای باشکوه و مردمی در ابن‌بابویه به ‌خاک سپردند. عشقی عمری بس کوتاه داشت. اما به ‌سبب ذوق شعری وسیع، هرچند ناکامل، و قرارگرفتن در دوره‌ای بس متلاطم و نگاهی بسیار رمانتیک به شخصیت‌ها و جریان‌های سیاسی، سراسر ستایش یا سراسر نکوهش، در میان شاعران ایران در قرن ۲۰ برجستگی خود را همچنان حفظ کرد.

عشقی نخستین فردی بود که قوانین کلاسیک در خصوص یکسان بودن طول مصرع‌ها و یکی بودن تعداد ابیات بندها را شکست و از صور خیال ملزوم شعر کلاسیک فاصله گرفت.