نخستین حوزه کلبی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۰۹ توسط Smnaghib1343 (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «نخستین حوزه کلبی <ref name=":0">The Early Cynic School</ref><ref name=":0" /> کلبیان یا شاگردان سگ<ref>Dog...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نخستین حوزه کلبی [۱][۱]

کلبیان یا شاگردان سگ[۲]، از زمره حوزه‌های کوچک سقراطی منتسب به آنتیستنس[۳][۳]. این حوزه توسط آنتیستنس از شاگردان سقراط پایه گذاری شد. احتمال داده‌اند، این نام یا از حالت غیر معمول زندگیشان، یا از این‌که آنتیستنس بنیان‌گذار حوزه در کونوسارگس[۴] تدریس می‌کرد، گرفته شده باشد. آنتیستنس(ح445-365 پ.ش) از پدری آتنی و مادری از بردگان تراکیه متولد شد. این امر می‌تواند علت تدریس او در کونوسارگس باشد، زیرا آن محلی آموزشی برای غیر آتنیان اصیل بود. او در ابتدا از شاگردان گرگیاس، و سپس از هواداران سقراط گردید. از نظر سقراط خیر حقیقی، حکمت بود و دارایی، و مال و منال دنیوی و تحسین آدمیان در مقابل آن جلوه‌ایی بی ارزش داشت. او با قطع نظر از کمال مطلوب سقراطی، یعنی فدا کردن مال برای رسیدن به حکمت، و یا ارزش فوق العاده حکمت در مقابل ثروت، فضیلت را صرفاً بی نیازی از دارائی‌ها و لذات دنیوی، فقدان آرزوها، خواست‌ها و بی‌نیازی کامل می‌دانست. در واقع از نظر او فضیلت مفهومی سلبی بود،  لذا جنبه منفی حیات سقراط توسط آنتیستنس به غایت یا هدفی مثبت تغییر یافت. همچنین تأکید استاد(سقراط) بر معرفت اخلاقی[۵][۵][۵] به گونه‌ایی مبالغه‌آمیز توسط او به تحقیر علم و هنر انجامید. بدین‌سان فلسفه کلبی در حقیقت افراط درجنبه‌ایی از زندگی سقراط بود.

آنتیستنس مخالف نظریه مُثُل بود و عقیده داشت که فقط افراد وجود دارند از نظر او هیچ محمولی را نباید به موضوعی غیر از خود موضوع نسبت داد. یعنی به یک فرد فقط می توانیم طبیعت فردی خودش را نسبت دهیم. از نظر او این همانی کامل بین فضیلت[۶][۶] و حکمت[۷] وجود دارد، باید ارزش‌های نوع انسانی را به روشنی شناخت و البته ثروت و شهوات جزء این ارزشها نیستند. فضیلت، حکمت است و تعلیم کردنی، هرچند برای فراگرفتن آن نیازی به استدلال و تفکر دور و دراز نیست. انسان صاحب فضیلت از هیچ یک از شرور زندگی، حتی بردگی آسیبی نمی بیند. او ورای قوانین و قرار داد‌ها است، لااقل قوانین و قراردادهای کشوری که فضیلت را نمی‌شناسد. لذا برخلاف سقراط اطاعت از قوانین دولت‌شهر را لازم و واجب نمی‌دانست. همچنین او دین سنتی و اعتقاد به خدایان را انکار می‌کرد، فقط یک خدا وجود دارد و بالاترین فضیلت، خدمت به اوست، و لذا نماز، دعا، قربانی و معابد را اموری بی‌معنا می‌دانست.  

دیوجانس سینوپی[۸](  - ح 324 پ.م) دیگر عضو مشهور این نحله است. او از کشور خود تبعید و بیشتر عمر خود را در آتن گذراند. وی به‌طور رسمی خود را سگ می نامیدو زندگی حیوانات را سرمشقی برای زندگی بشر می‌دانست. او زندگی حیوانات و مردم بربر را در مقابل ارزش‌های تمدن هلنی قرار داد. نقل کرده‌اند: که او مدافع  اشتراک زنان و کودکان و عشق آزاد بوده و از نظر سیاسی خود را یک فرد جهان وطنی[۹][۹] می‌دانست. او به آیین‌های قرار دادی توهین می‌کرد و آنچه را می‌بایست به طور خصوصی انجام دهد و حتی آنچه را که نمی بایست به‌طور خصوصی هم انجام دهد، در ملاء عام انجام می داد.

منابع:

1-کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه ج 1 یونان و روم، 1368، ترجمه‌ی سید جلال الدین مجتبوی، چاپ دوم، تهران، انتشارات سروش و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.


  1. ۱٫۰ ۱٫۱ The Early Cynic School
  2. Dog students
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ Antisthenses
  4. Kynosarges
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Moral knowledge
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ Virtue
  7. Wisdom
  8. Diogenes of Sinope
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ Cosmopolitan