شاه اوبو
شاه اوبو (Ubu Roi)
نمایشنامهای طنزآمیز در پنج پرده، نوشتۀ آلفرد ژاری، به زبان فرانسوی، نخستین اجرا در ۱۸۸۸. نویسنده در زمان نوشتن این اثر بیش از پانزده سال نداشت. شاه اوبو، فرمانروای سابق آراگون و اینک فرمانده سوارهنظام، به تشویق ننه اوبو درصدد نشستن بر تخت شاهی است، اما پیش از آنکه دست به عمل زند، خود را لو میدهد. کسی از سخنان به ابهامآلودۀ او به هنگام اعتراف به شاه غرضش را درنمییابد و اینسان جان سالم بهدر میبرد، اما در صحنهای دیگر با کشتن شاه و خاندان شاهی بر تخت مینشیند و با قساوت حکم میراند و سرمست از قدرت و گرفتار سوءهاضمه تصمیمهای خشونتورزانهای دربارۀ اشراف و قضات میگیرد و مالیاتهای تازهای وضع میکند. شورشی درمیگیرد و اوبو از تزار یاری میطلبد، اما شکست میخورد. ننه اوبو گنجینۀ شاهان لهستان را میدزدد و خود بر تخت مینشیند. ولیعهد سابق پایتخت را تصرف میکند و ننه اوبو میگریزد و به شاه اوبو ملحق میشود. شاه تازه آن دو را که در غاری پنهان شدهاند، محاصره میکند، اما اوبو و همسرش از مهلکه میگریزند و به وطن خود، فرانسه، بازمیگردند. ژاری نمایشنامههایی دیگر هم به نامهای اوبو در زنجیر (۱۹۰۰) و اوبو قلتبان در ادامۀ شاه اوبو نوشت که هیچکدام اقبالی نیافت. شاه اوبو، بهسبب آنکه نوجوانی پانزدهساله آن را نوشته و در آن دنیای بزرگسالان را به مسخره گرفته است، همواره مد نظر بوده است.