اسارت بشری
اِسارتِ بشری (Of Human Bondage)
(یا: بردگی بشر) رمانی از سامرست موام، به زبان انگلیسی. دربارۀ کودک یتیمی به نام فیلیپ کاری[۱] که عموی کشیشاش مسئولیت نگهداری از او را به عهده میگیرد. فیلیپ، که از نقص پا رنج میبرد، در نخستین رویاروییاش با همدرسان مدرسۀ شبانهروزی، خود را موضوع مضحکۀ عام و خاص مییابد. در پایان تحصیل، بهیکباره از کشیششدن روی میگرداند و چون همۀ اوقات خود را در گالریهای نقاشی میگذراند، چنین میپندارد که استعدادی شگرف در نقاشی دارد. همۀ هست و نیستش را میفروشد، به پاریس میرود تا نقاشی بیاموزد، اما بهزودی درمییابد که هرگز بیش از نقاشی متوسط نخواهد شد. به ندای درون، به پزشکی، شغل پدری که هرگز او را ندیده، روی میآورد و پزشک میشود و پس از چند عشق پیشپاافتاده، سرانجام در جزیرۀ تانت به زن زندگیاش میرسد. اسارت بشری را عموماً شاهکار موام میدانند. پرداختِ دقیق و دوری از افاضهپردازیهای زائد، به این رمان موسوم به «رمان کارآموزی»، کیفیتی شورانگیز و هیجانآور بخشیده است. جان کرامول[۲] فیلمی براساس این رمان ساخته است (۱۹۳۶).