لزلی کارون
لزلی کارون (فرانسه 1 ژوئیه 1931م- ) (Leslie Caron)
(نام کامل: لزلی کلر مارگارت کارون[۱]) بازیگر و رقصندۀ فرانسوی. از ده سالگی درس باله میگرفت و در شانزده سالگی وارد گروه بالۀ رولان پتی[۲] شد و خیلی زود بالرین اول گروه شد. در همین دوره (سال ۱۹۵۱م) بود که جین کلی او را کشف کرد و برای ایفای نقش مقابل خود در فیلم موزیکال یک آمریکایی در پاریس[۳] برگزید. این فیلم آغازگر دورۀ کاری او در موزیکالهای مترو گلدوین - مایر بود. اما کارون به این حد راضی نبود. با بالۀ پاریس عازم سفر شد و در ۱۹۵۵ افتخار همکاری با ژان رنوار را در تئاتر به دست آورد. از آن پس بین بازیهای سینماییاش، در لندن و پاریس و برادوی[۴] نیز روی صحنه میرفت و آرام آرام دامنۀ کارش را به درامهای جدی سینمایی هم گسترش داد. یکبار برای موزیکال لیلی[۵] و یک بار برای درام اتاقی به شکل ال[۶] نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول شد و برای فیلم اخیر جوایز گلدن گلوب و بفتا را از آن خود کرد.
کارون به عنوان بازیگر-رقصندۀ مستعد موزیکالهای دهۀ ۱۹۵۰ شناخته میشود، اگرچه خودش بنا بر مصاحبههایش از این موضوع راضی بوده و همواره میخواسته در فیلمهای مهمتر ایفای نقش کند. به همین منظور او در فیلمهای کارگردانانی چون برایان فوربز، رنه کلمان[۷]، کن راسل[۸]، کریشتف زانوسی[۹]، فرانسوا تروفو و لویی مال جلوی دوربین رفته و گاه مثل نقش زن حاملۀ تنهایی که زندگی نکبتباری دارد (در اتاقی به شکل ال) با اقبال هم روبهرو شده است. با اینهمه شخصیت اصلی او در فیلمهای کمدی، موزیکال و ملودرامهای عاشقانه، نقش دختران معصوم و از همهجا بیخبری بود که آرام آرام و همزمان با تجربۀ عشق واقعی، از محیط بستۀ زندگی بیرون میآمدند و بالغ میشدند. در فیلمهای موزیکال اولیه این فرآیند از طریق رقص، تحکیم و تثبیت میشد. مثلاً در یک آمریکایی در پاریس طی رقصهایی با جین کلی و در بابا لنگدراز با فرد آستر. این پدیدۀ فرانسوی نوظهور دهۀ 1950 با موهای کوتاه و دندانهای جلوی خرگوشی نظر همه را جلب کرد. از بهترین نقشهایش دختر یتیم سادهلوح و پاکدل لیلی است که باور میکند عروسکها به خودی خود حرف میزنند و با آنها درددل میکند. با گذشت زمان در بازیهایش معصومیت با ملاحت کامل میشد. وقتی قرار شد نقش اصلی را در ژیژی (اقتباس وینسنت مینلی از داستان سیدونی گابریل کولت) بازی کند، نقشی که قبلاً در اجرای نمایشی آن در لندن به روی صحنه رفته بود، به راستی تجسم سحر و افسون جوانی شده بود. ابتدا شاد و سرخوش و بیدغدغه، مایۀ تفریح لویی ژوردان ملالزده از آداب و تشريفات روزمره میشود. در عين حال مادربزرگش میخواهد او طوری تعلیم بگیرد که بتواند مایۀ رضایت مردان را در محافل و مجالس فراهم آورد. بهتدریج تناقض این دو مسیر خودش را نشان میدهد و ژوردان کشف میکند که «ژیژی» برایش دیگر نه یک بازیچه که وسوسهای جدی است. دیگر این محصل لاغراندام و سختکوش باله از حد طعمۀ هوس هالیوود گذشته بود و بدون اینکه لازم باشد چشمهای از مهارتهای رقصندگیاش را نشان دهد، به عنوان محور قصههای رمانتیک پذیرفته شد.
برخی از آثار سینمایی
- یک آمریکایی در پاریس (1951 ) کوچۀ افتخار (1952 ) لیلی (1953) بابا لنگدراز (1955) کفش بلورین (1955) ژیژی (1958) اُسترلیز (1960) فانی (1961) اتاقی به شکل ال (1962) بابا غاز (1964) آیا پاریس میسوزد؟ (1966) پدر خانواده (1967) جس دیس نخستین جـوان امریکایی (1975) مردی که زنان را دوست داشت (1977) دختر طلایی (1979) عامل ثابت (1980) جنگجویان و گناه کاران (1988) کوهستان شجاعت (1989) شوخ طبعی (1995) شکلات (2000 ) طلاق (2003) سرود کریسمس (2020)