بوی کافور، عطر یاس (فیلم)
چهارمین فیلم بلند سینمایی بهمن فرمانآرا در مقام کارگردان و اولین فیلم او بعد از انقلاب اسلامی، تولید سال 1378ش. بوی کافور، عطر یاس همچنین فیلم نخست از سهگانهای در کارنامۀ فیلمسازی فرمانآراست که بعداً به عنوان سهگانۀ مرگ شناخته شدند. وی با ساخت این سهگانه (بوی کافور عطر یاس، خانهای روی آب، یک بوس کوچولو) توانست علاوه بر جلب نظر مخاطبین و منتقدان، جوایز زیادی را نیز در جشنوارههای مختلف به دست بیاورد. فرمانآرا خود یکی از نقشهای اصلی فیلم را بازی کرده است. بوی کافور، عطر یاس خصوصیات قابل ملاحظهای دارد؛ از یکطرف حدیث نفس فیلمسازیست که پس از دو دهه و نیم در سن میانسالی با دغدغههای تازه رو به فیلمسازی آورده، از طرفی فیلم ارجاعات زیادی به رخدادهای زمان خود (چون ماجرای دوم خرداد و قتلهای زنجیرهای) دارد، از سوی دیگر سبک فیلم کاملاً یادآور سنت سینمای هنری اروپاست چرا که در عین داشتن وحدت زمان شاخص در متن، هم روایتی اپیزودیک دارد و هم شخصیتها حضوری گذرا در متن ایفا میکنند، همچنین فیلم در عین روال فاخر و موقری که در پیش میگیرد واجد لحنی طنزآلود است.
مدت فیلم: 92 دقیقه
خلاصۀ داستان
بهمن فرجامی فیلمسازی است كه پس از سالها دوری از کار حرفهای میخواهد به سفارش تلویزیون ژاپن فیلم مستندی دربارۀ آداب و رسوم پس از مرگ در ایران بسازد. او در سالروز مرگ همسرش به بهشت زهرا میرود و در راه زن جوانی را سوار میكند و زن جنین بچهای مرده را در ماشین جا میگذارد. در بهشت زهرا معلوم میشود كه در گور كناری قبر زنش (كه متعلق به اوست) كس دیگری را خاک كردهاند. او به سراغ وكیلش میرود تا این امور را رفع و رجوع كند. بعد باخبر میشود كه دوست نویسندهاش (امیر) به طرز مشكوكی گم شده و برای یافتنش به سردخانۀ بیمارستانی میرود. این دوست بعدتر پیدا میشود و موقتاً خیال فرجامی راحت میشود. مقدمات فیلم مستند ـ كه حالا عملاً تبدیل به فیلمی دربارۀ مرگ خودش شده ـ ادامه مییابد؛ خریدن ترمه، سفارش حجله، و انتخاب بازیگران. فرجامی به مادرش نیز كه دچار آلزایمر شده سر میزند و برایش قصه میخواند. در این میان خبر مرگ دوست نویسندهاش باعث ایست قلبی او میشود. پس از آن تصمیم میگیرد قرار فیلمبرداری را لغو كند. فردا صبح فرجامی از خواب برمیخیزد و درمییابد كه مرده و همۀ بستگان و گروه فیلمبرداری برای اجرای مراسمی (به قول او) بدسلیقه آمدهاند. تلفن زنگ میزند؛ پسر فرجامی تولد نوهاش را خبر میدهد. مرگی در كار نیست، همهچیز كابوسی بیش نبوده است.