اعیان ثابته

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

اَعیان ثابته

عنوانی که ابن عربی (۵۶۰ـ۶۳۸ق) آن را برای وجود معقول و علمی موجودات به‌کار برد و پس از وی یکی از اصطلاحات رایج در عرفان نظری شد. وی معتقد بود این موجودات که در جهان می‌بینیم، پیش از آن‌که در این عالم پیدا شوند، در عالَم علم حق پیدا شده‌اند، یا به عبارت بهتر، در عالم علم حق پیدا بوده‌اند. وجود آن‌ها در آن عالم وجودی معقول و علمی بود و چون به این جهان در می‌آیند، وجودی خارجی و عینی پیدا می‌کنند و محسوس و مشهود می‌شوند. پس موجودات ظاهری دارند و باطنی؛ ظاهر آن‌ها همان است که به صورت موجودات خارجی دیده می‌شود و باطن آن‌ها عین ثابت یا وجود معقول آن‌هاست که همواره در معقولیت و کلیت خود باقی می‌ماند و محسوس و مشهود نمی‌شود. در نظر ابن عربی هر موجود عینی برحسب اقتضای عین ثابت خود هستی می‌یابد. از باب تمثیل گفته‌اند مهندسی که طرح ساختمانی را در ذهن خود ریخته، این طرح ذهنی وجود خارجی ندارد اما در ذهن و خیال مهندس (به اصطلاح ابن عربی در علم او) نهفته است. آن ساختمان مفروض، در جریان عینیت‌یافتن و تحقق، از طرحی که در خیال مهندس نقش بسته است پیروی می‌کند. پس هر وجود خارجی صورت است. وجود صفت به موصوف است، و موصوف نیز در عینیت و تشخص خود وابسته به صفت است. اعیان ثابته فرآیند آن تجلی دایمی و لایزال الهی است که در قید تعیّن نیامده است؛ نقش بی‌نقشی است. این تجلّی را ابن عربی فیض اقدس نام می‌نهاد و تجلی دیگر را که موجب پیدا شدنِ تعدد و تکثر در اعیان و ظهور موجودات در عالم خارجی (اعم از مادی و غیر مادی) است فیض مقدس می‌خواند. در واقع تجلی الهی یکی بیش نیست که اگر از بالا در آن نگریسته شود فیض اقدس خوانده می‌شود و اگر از پایین مورد نظر قرار گیرد فیض مقدس نام دارد. موجودات از طریق عین ثابت خود با حق در ارتباط هستند و حق هرچه را عین ثابت هر موجودی می‌خواهد به او عطا می‌کند. داد و دهش برحسب استعدادهاست. اگرچه صورت ظاهر عین ثابت هر موجود را در عالم محسوس می‌بینیم، خودِ عین ثابت به چشم نمی‌آید، زیرا که هنوز پای به عرصۀ وجود ننهاده و موجودیت عینی پیدا نکرده است. نظریه اعیان ثابته از مباحث اصلی و کلیدی اندیشۀ ابن عربی است. نیز ← تجلّی