خفنجی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

خفنجی (- 736) Kafanji


شاعر طنزپرداز یمنی. وی از خانواده‌ای پرآوازه و ثروتمند برخاست. جدش امام القاسم است که انقلاب ملت یمن را علیه ترکان عثمانی، در دوره‌ی نخست اشغال یمن، برعهده داشت. زندگی مرفه و باثباتش فرصت خوش‌باشی، بذله‌گویی، طنزپردازی، دست‌انداختن دیگران و سرودن اخوانیه را برای او فراهم آورد. وی بسیاری از معایب اجتماعی عصر خویش را دستمایه‌ی نقد قرار داده است. طنزهای او غالباً گزنده و تند، و تعبیراتش صریح و بی‌ملاحظه است و تا جایی که مایه‌ی خنداندن را در شعرهایش فراهم کند از ذکر نام اعضای جنسی مرد و زن هم ابا ندارد.

خفنجی تنها شاعر طنزپرداز روزگار خویش نبود. او در میان شمار فراوانی از شاعران طنزپرداز می‌زیست که شعرها و چالش‌هایشان یکی از انگیزه‌های اصلی وی برای سرودن شعرهای طنز و فکاهی بوده است. به نظر می‌رسد که خفنجی در روزگار جوانی همانند دیگر افراد خانواده‌ی القاسم چشم به منصب امامت دوخته و خود را برای خواندن کتاب‌های مذهب زیدی و دیگر کتاب‌های دینی و لغوی بسیار به زحمت افکنده است. زمانی که پی برد منصب امامت با سبک و سیاق زندگی و روحیاتش همخوان نیست از رسیدن به مقام امامت قطع امید کرد و قناعت و هزل و طنز را برگزید. پس از آن هم خویش را تمسخر کرد و هم منصب امامت (حکومت) زیدی و مردم جامعه‌اش را به ریشخند گرفت. همچنین کوشید اثبات کند عمری ارزشمند را در خواندن کتاب‌هایی گذرانده است که فایده‌ای بر آنها مترتب نبوده است. خفنجی با آموزش زنان مخالف بود. وی تلاش‌ برای آموزش زنان را به تمسخر می‌گیرد و این کار را مخالف عقل و منافی طبیعت بشر می‌داند. علاوه بر این، او کشاورزان قبایل را نیز شایسته علم‌آموزی نمی‌داند.

دیوان خفنجی که عنوانش سلافة العدسی و زهر البلسی است هنوز منتشر نشده. گویا عبارت‌های بی‌پرده و بی‌ملاحظه‌ی این کتاب در منتشر نشدنش تأثیر داشته است.