قواعد دوازده گانه خوشنویسی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

قواعد دوازده‌گانۀ خوشنویسی
خوشنویسی براساس قوانین علمی و فنی ابن مقله و نیز طبق ضابطه‌ها و اصطلاحات اوست. این قواعد در خط‌های گوناگون تاحدی متفاوت است. معاصران به این قواعد اصول دوازده‌گانه می‌گویند. ابن مقله در این روش اصول و نسبت را جزء حُسن تشکیل و ترکیب و کرسی را جزء حسن وضع برشمرده است. باباشاه اصفهانی ( ـ۹۹۶ق) در رسالۀ آداب‌المشق، که دربارۀ نستعلیق است، به قواعد دوازده‌گانه اشاره کرده، که عبارت‌اند از قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، نسبت، ترکیب، کرسی، اصول، صفا، و شأن. در این‌جا به اختصار به تشریح هر یک از این قواعد می‌پردازیم: قوت: عبارت است از به‌کارگیری تمام پهنای قلم به سطح کاغذ از جمله برای نوشتنِ وسط و انتهای مدها (کشیده‌ها)، و وسط دوایر (ح ل). ضعف: کاربرد آن در آغاز و وسط و بیشتر در انتهای حروف است که با جزیی از پهنای قلم و نیش آن اجرا می‌شود. سطح: در حرکات افقی، عمودی و مایل حروف و کلمات دیده می‌شود؛ ازجمله در بیشتر کشیده‌ها (مدها). دور: عبارت است از حرکات قلم، چه در حروف و چه در کلمات، به‌شکل چرخش دایره‌ای یا بیضی‌شکل مثلاً در ن، ح، ق. قلم در دور، برخلاف سطح، نرم حرکت می‌کند و در این گردش، قدرت قلم و مهارت خطاط بیشتر معلوم می‌شود. دور را به دو دستۀ مستقیم و معکوس می‌توان تقسیم کرد. سطح و دور ابزار شناسایی خطوط گوناگون است، مثلاً در تعریف خط ثلث می‌گویند که ثلث این خط یعنی یک‌سوم آن دور و دوسوم دیگر سطح است. صعود: که یا حقیقی است یا مجازی. صعود حقیقی در راستی و ایستادگی الف چسبان و لام وسط و کاف آخر رخ می‌دهد؛ صعود مجازی با بردن انتهای دوایر به حالت دور شکل می‌گیرد مانند ن و ی. صعود مجازی را شمره و تشمیر نیز گفته‌اند. نزول: رعایت حرکت صاف، مستقیم، و عمودی قلم روبه پایین است. نزول نیز یا حقیقی است یا مجازی که نزولی حقیقی در الف، لام، کاف دیده می‌شود (ا، ل، لب) و نزول مجازی ابتدای بعضی حروف مثل ح و ی است. صعود و نزول حقیقی باید چنان رعایت شود که همۀ حروف و کلمات به موازات هم قرار ‌گیرند. نسبت یا تناسب: عبارت‌ است از یکسانی اجزای مشابه و تعادل میان اندازۀ حروف و کلمات در خطی که با یک قلم نوشته می‌شود. مثلاً ن یک‌جا کوچک و جای دیگر بزرگ نوشته نشود. ترکیب: عبارت است از آمیزش معتدل و موافق حروف، کلمات، جمله و سطر به‌گونه‌ای که خوشایند طبع باشد و زیبا به‌نظر برسد. برای رعایت این قاعده خطاط ناگزیر از کرسی خط کمک می‌گیرد و قواعد اصول و نسبت را به‌دقت به‌کار می‌بندد تا حروف و کلمات به قاعده در جای خود نشیند. خوشنویس باید سواد و بیاض (سیاهی و سفیدی) و خلوت و جلوت در میان کلمات و جمله‌ها و سطرها را نیز در نظر بگیرد. ترکیب مشکل‌ترین قاعده است به‌ویژه در کتیبه‌نویسی که گنجاندن عبارت‌ها در سطوح محدود است. کرسی: این واژه به‌معنای تکیه‌گاه و نشستگاه و تخت‌آمده است و اصطلاح کرسی‌داشتن معنای یکنواخت‌بودن می‌دهد. فاصلۀ حروف و کلمات از یکدیگر و از خط کرسی، از اصول بسیار دقیق خوشنویسی است. کرسی‌بندی رابطۀ تنگاتنگی با ترکیب دارد. خطوط کرسی را به اعتبار زاویۀ آن‌ها به دو دسته تقسیم می‌کنند: خطوط افقی کرسی و خطوط عمودی کرسی. اصول: به‌معنای ریشه‌ها و پایه‌ها، و حُسن تشکیل مفردات حروف و استحکام آن‌ها از الف تا یاء از حیث قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، رعایت سواد، و بیاض است. صفا: در لغت به‌معنای پاک، بی‌غش، و بی‌کدورت است؛ اگر هنرجویی قواعد پیشین را در تمرین‌های خود به‌کار گیرد، خطش به مرتبۀ صافی و صفا می‌رسد. صفا «روح معنوی» اثر است. در این صورت خط هنرجو به مرور چنان نضج و قدرت می‌یابد که به درجۀ شأن نایل می‌شود و با کسب شیوۀ خاص خود به استادی می‌رسد. ترکیب صفا و شأن را «مزه» می‌گویند.