مایو تسه تونگ (۱۸۹۳ـ۱۹۷۶)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۳۱ توسط Nazanin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مائو تسه‌تونگ (۱۸۹۳ـ۱۹۷۶)(Mao Zedong)

مائو تسه‌تونگ
مائو تسه‌تونگ

(یا: مائو دِزه‌دون) فیلسوف سیاســـی، رهبر انقلاب کمونیستی و حزب کمونیست چین. مائو از بنیاد‌گذاران حزب کمونیست در ۱۹۲۱ و رهبر آن از ۱۹۳۵ بود. او راه‌پیمایی طولانــــی (۱۹۳۴ـ۱۹۳۵) و جنـــگ رهایی‌بخــش (۱۹۳۷ـ۱۹۴۹) را به‌راه‌ انداخت که به تأسیس جمهوری خلق چین و حکومت کمونیستی در چین انجامید. تا ۱۹۵۹ رئیس کشور، و تا زمان مرگ رهبر حزب بود. با شکست «جهش بزرگِ به پیش» (۱۹۵۸ـ۱۹۶۰) از نفوذ او کاسته شد، ولی در جریان انقلاب فرهنگی (۱۹۶۶ـ۱۹۶۹) که مائو به‌منظور پیشبرد مشی ضددیوان‌سالاری و پاک‌سازی حزب از «تجدیدنظرطلبان» به‌راه انداخت، دوباره رهبر بلامنازع چین شد. مائو کمونیسم را با شرایط چین سازگار کرد، و کتاب سرخ کوچک (۱۹۶۰) را منتشر ساخت که در آن بر نیاز به انقلا‌ب‌های روستاپایه به‌جای شهرپایه در آسیا، کاستن از تفاوت‌های روستایی ـ شهری، و انقلاب دایم برای جلوگیری از ظهور نخبگان جدید تأکید کرده است. او منادی گونه‌ای «مشی توده‌ای» رهبری، با مشارکت انبوه مردم در جنبش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بود. او همچنین از راهبرد جهان سوم غیرمتعهد حمایت می‌کرد و در وقوع شکاف میان چین و شوروی که در ۱۹۶۰ درپی قطع کمک‌های نظامی و فنی شوروی به چین پیش آمد نقش داشت. نوشته‌ها و اندیشه‌های او بر کارکرد جمهوری خلق چین (۱۹۴۹ـ ۱۹۷۶)، مسلط بود و حدود ۷۴۰میلیون نسخه از گفته‌های او منتشر شده است، و آثار او مجموعاً بیش از ۲هزار بار چاپ شده است. مائو فرزند یک کشاورز بود و در روستای شائوشان[۱] در ایالت هونان به‌دنیا آمد. در جوانی آموزش ابتدایی متعارف را گذراند، ولی معارف جدید را در دانشسرای جانگشا[۲] آموخت که بعدها معلّم ارشد یا مدیر آن‌جا شد. مدتی کوتاه در ارتش ملیّون در جریان انقلاب ۱۹۱۱ برضد سلسلۀ منچو کینگ خدمت کرد و سپس کمک کتابدار دانشگاه پکن شد (۱۹۱۸ـ۱۹۱۹). بعداً در ایالت هونان در حزب کمونیست به فعالیت پرداخت (۱۹۲۱ـ۱۹۲۷). در ژوئن ۱۹۲۳ به عضویت کمیتۀ مرکزی حزب درآمد و در ژانویۀ ۱۹۲۴ رئیس بخش تبلیغات حزب در حکومت تحت رهبری سون ژونگ شان (سون یات سن) رهبر گوئومین دانگ شد ولی جیانگ جیه‌شی جانشین سون او را برکنار کرد. مائو در ۱۹۲۷ برضد نیروهای ملیّون جیانگ جی‌شی در ایالت هونان شورش دهقانی به‌راه انداخت ولی شکست خورد و باقی ارتش خود را به ایالت جیانگسی در جنوب شرقی چین بُرد. در ۱۹۳۱ صدر شورای کمیسرهای خلق (جمهوری شوروی چین) شد و در ۱۹۳۱ـ۱۹۳۴ جمهوری خلق کمونیستی (سوویت) را در جیانگسی بنیاد نهاد. در اقدامی برای گریز از حملات سرکوب‌گرانۀ گوئومین دانگ، مائو به‌همراه ژوده[۳] ارتش سرخ را طی راه‌پیمایی طولانی تا یانان[۴]، در شمال، در شانگسی هدایت کرد (۱۹۳۴ـ۱۹۳۵). در یانان، مائو میان سال‌های ۱۹۳۶ و ۱۹۴۷ دومین جمهوری خلق را تشکیل داد. با کاهش اجارۀ زمین و وضع مالیات‌های منصفانه، دهقانان را به‌سوی خود کشاند. او که نخستین همسرش به ضرب گلولۀ ملّیون کشته شده و دومین همسرش را طلاق داده بود، در ۱۹۳۹ در یانان با جیانگ کینگ ازدواج کرد. از یانان، نبرد رهایی‌بخش را بر ضد نیروهای اشغال‌گر ژاپنی سازمان داد و با گوئومین دانگ در ۱۹۳۶ پیمان همکاری بست. پس از ۱۹۴۵ و شکست ژاپن، جنگ با گوئومین دانگ ادامه یافت که طی آن ارتش سرخ حزب کمونیست چین شیوه‌های جنگ چریکی روستایی متحرّک را با موفقیت به اجرا گذاشت.‌ کمونیست‌ها پکن را در ۳۱ ژانویۀ ۱۹۴۹ تصرف کردند و پس از آن در پیشروی در جنوب با مقاومت اندک روبه‌رو شدند. پس از شکست نیروهای گوئومین دانگ در نانجینگ در ۱۹۴۹، جیانگ جیه‌شی با دولت و ۱.۵ تا ۲میلیون هوادارش به تایوان گریخت و جمهوری خلق چین در ۲ اکتبر ۱۹۴۹ به ریاست مائو در پکن تأسیس شد. پس از آزادی، مائو نخست برنامۀ سنتی شوروی، اصلاحات ارضی و حمایت از صنایع سنگین، را آغاز کرد و در اولین کنگرۀ ملی خلق در ۱۹۵۴ بار دیگر به ریاست حزب برگزیده شد. ولی از ۱۹۵۶، پس از محکوم‌شدن استالین در شوروی، او مبارزۀ «بگذار صد گُل بشکفد» را به‌راه انداخت که در آن قدرت دیوان‌سالاری جدید مورد انتقاد قرار گرفت و او تأکید بر توسعه از طریق صنایع سنگین را نفی کرد. مائو در (۱۹۵۸ـ۱۹۶۲) در برنامۀ دوم پنج ‌ساله، تغییرات اقتصادی فراگیری را به اجرا گذاشت. هدف این برنامه، معروف به جهش بزرگ به پیش، بازسازی اقتصادی و سیاسی جامعه طبق مشی کمونیستی بود و برای رسیدن به این هدف، مائو کمون‌های جدید بزرگ کشاورزی ـ صنعتی را ایجاد کرد که یکی از اهداف آن پایان‌دادن به تقسیم سنتی بین شهر و روستا و فعالیت این کمون‌ها به‌مثابۀ واحدهای سیاسی محلی بود. جهش بزرگ به پیش براثر برنامه‌ریزی غلط با شکست روبه‌رو شد و به مرگ بیش از ۲۰میلیون نفر از گرسنگی، و نیز استعفای مائو از ریاست جمهوری در ۱۹۵۹ و جانشینی لیو شائوچی انجامید. مائو در ۱۹۶۶ انقلاب فرهنگی را به‌‌راه انداخت و با کمک «دارودستۀ چهارنفره» به رهبری جیانگ کینگ، میلیون‌ها دانشجو را برای متلاشی‌کردن سازمان‌های سیاسی موجود و بخش‌هایی از دستگاه‌ دولتی بسیج کرد. جناح‌های متعدد رقیب از گاردهای سرخ ظهور کردند، و مقام‌های «تجدیدنظرطلب لیبرال» در سطوح عالی و متوسط، ازجمله لیو شائوچی «رهرو سرمایه‌داری» شناخته و برکنار شدند. هنگامی‌که بخش‌هایی از گاردهای سرخ مستقل از مرکز مائوئیستی به فعالیت پرداختند، مائو با همکاری لین پیائو وزیر دفاع با نیروی نظامی دخالت کرد. سرانجام، ارتش رهایی‌بخش خلق، گاردهای سرخ را سرکوب کرد و به انقلاب فرهنگی پایان داد؛ پیروزی ارتش را در نهمین کنگرۀ حزب در آوریل ۱۹۶۹ با تعیین رسمی لین به جانشینی مائو ارج نهادند. در آغاز دهۀ ۱۹۷۰ مبارزۀ جدیدی، این‌بار بین مائو و لین، آغاز شد که به تلاش لین برای در‌دست‌گرفتن قدرت در سپتامبر ۱۹۷۱ انجامید. کودتای لین را مائو با کمک چوئن لای نخست‌وزیر دَرهم شکست و متعاقباً چو در کنار مائو به بازسازی چین پس از صدمات انقلاب فرهنگی پرداخت. اتحاد مائو و چو سیاست خارجی چین را نیز پس از ۱۹۷۱ دستخوش تحول ساخت و اقداماتی برای آشتی با امریکا و ژاپن آغاز شد، و جریان تنش‌زدایی با امریکا درپی دهمین کنگرۀ حزب کمونیست در اوت ۱۹۷۳ تقویت شد. مائو در ۱۹۷۳ـ۱۹۷۵ مبارزات افراطی متعددی را برضد آیین کنفوسیوس، «راست‌های بورژوا» و «تسلیم‌طلبان» به‌‌راه انداخت. پس از مرگ مائو در سپتامبر ۱۹۷۶، هواگوئوفنگ میانه‌رو به ریاست حزب انتخاب رسید و «دار و دستۀ چهارنفری» بازداشت شدند. در ۱۹۷۸ رهبری چین عملاً در اختیار دنگ شیائوپینگ، یکی از قربانیان انقلاب فرهنگی و متحد سابق لیو شائوچی، قرار گرفت. دنگ از زیاده‌روی‌های سیاسی مائوئیسم انتقاد کرد و فلسفۀ کمونیستی عمل‌گرایانه‌تر جدیدی را طراحی کرد و می‌کوشید تا استفاده از بازار (برای تشویق تولید اضافی و رفاه) را با کنترل شدید حزب بر فعالیت‌های سیاسی درهم‌ آمیزد. در ژوئیۀ ۱۹۸۱، کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین حکم رسمی خود را دربارۀ مائو تسه‌تونگ و بیست سال پایانی عمر او صادر کرد که طبق آن، مائو ۷۰ درصد خوب و ۳۰ درصد بد بود؛ در این حکم از سهم او در ساختن حزب کمونیست، ارتش رهایی‌بخش خلق، و جمهوری خلق چین قدردانی، ولی از او برای روی آوردن به استبداد و خودکامگی در حکومت و گرایش به خط مشی چپ‌روانه و غلط از اواسط دهۀ ۱۹۵۰، که به انقلاب فرهنگی فاجعه‌بار انجامید، انتقاد شد. امروزه، مائوئیسم یکی از نحله‌های متعدد کمونیسم چینی قلمداد می‌شود. نیز ← مائوئیسم




  1. Shaoshan
  2. Changsha
  3. Zhu De
  4. Yan’an