اجتماع (بوم شناسی)
اجتماع (بومشناسی)
اصطلاحی در بومشناسی. هر اجتماع مجموعۀ گونههایی است که مکان خاصی را اشغال میکند. گاهی به نظر میآید که این مکان خاص به طور نسبی مرزهای کاملاً مشخصی دارد، مانند یک آبگیر، و گاهی مرزهای مشخصی ندارد، مثلاً در علفزارها که گونهها بهتدریج در امتداد یک شیب رطوبت به یکدیگر جای میسپرند. البته، مرز هرگونه بیشتر انعکاسی از دریافت آدمی است تا واقعیتی بومشناسانه؛ مثلاً، مرز بین آبگیر و خشکی پیرامون آن در نظر ما واقعی است، اما در نزد بسیاری از گیاهان، دوزیستان، پستانداران و حشرات آبزی که در آنجا میزیند، چنین نیست. به همینترتیب، یک اجتماع ممکن است به اندازههای مختلفی باشد، از اجتماع موجودات درون رودۀ یک موریانه تا موجوداتی که در گرمدشتها (ساواناها)ی پهناور افریقا زندگی میکنند. متخصصان بومشناس به ندرت تمامی اجتماع را مطالعه میکنند. در اجتماع گونههای بسیاری یافت میشود؛ از اینرو به دلایل عملی به زیرمجموعۀ گونهها در مطالعات توجه بیشتری میشود؛ مانند دستهها یا ردههایی از جانوران، مثلاً عنکبوتها. به اینترتیب، اجتماع به عنوان موجودیتی فیزیکی و محصور، از بسیاری جهات، ساختاری مصنوعی است. بنابراین، اجتماعات را بیشتر در حکم سطحی از سازمان زیستی تلقی میکنند. در تعریف اجتماع در اینجا، یک چیز روشن نشده است و آن همان چیزی است که بومشناسی اجتماع را جالب میکند، یعنی این واقعیت که گونهها در داخل یک اجتماع (اغلب بهطور غیرمستقیم) با یکدیگر در تعاملاند. بسامد و دوام تعاملهای بین گونهها طیفی از انواع اجتماع بهوجود میآورد. در یک انتهای این طیف، اجتماع از روابط تکراری مجموعه گونههایی با تکامل توأم و دارای برهمکنش قوی تشکیل میشود؛ در انتهای دیگر روابط سستتری از گونهها یافت میشود که این گونهها فقط زیستگاه مشترک و واحدی دارند؛ زیرا از نیازهای زیستمحیطی مشابهی برخوردارند. بومشناسی تاریخی به ما نشان میدهد که عضویت در اجتماعات نسبتاً تغییرپذیر است، که با تغییر شرایط زیستمحیطی، گونهها با گذشت زمان وارد اجتماع خاصی میشوند و از آن بیرون میآیند.