ارتش
اَرتش (army)
نیروی نظامی سازمانیافته برای جنگیدن. ارتش ملی را معمولاً بهمنظور پیشبرد خطمشی سیاسی هم در داخل کشور و هم در قلمرو کشور دیگر بهکار میگیرند. بیشتر کشورها ارتشی ملی دارند که از راه سربازگیری (خدمتِ نظام اجباری) یا داوطلبانه (مزدبگیران حرفهای) نیروهایش را بهدست میآورد. ارتشهای خصوصی را ممکن است افراد یا گروهها استخدام کنند. همۀ تمدنهای عهد باستان ارتش داشتند. نخستین ارتش منظم شناختهشده تاکنون، در حدود ۱۶۰۰پم در زمان آموسیس[۱]، فرمانروای مصر، پدید آمد. آموسیس نیروی کاملی مشتمل بر پیادهنظام، کمانداران، و ارابهسواران برای بیرونراندن متجاوزان هیکسوس[۲] تشکیل داد. شیوۀ فراهمکردن ارتش براساس سیستم سربازگیری نیمهاجباری را مصریها ابداع کردند. در دورههای بعدی تاریخ یونان، سربازگیریِ اجباری امری عادی بود. اسپارتیها[۳] جوانان را از سنین کودکی برای خدمت نظام آموزش میدادند و آنان را از ۲۱ تا ۲۶سالگی در قالب نیروی منظمِ تماموقت برای پیادهنظام سنگیناسلحه یا هوپلِیت[۴] تربیت میکردند. در ارتشهای رومی همۀ شهروندان مرد برای خدمتِ نظام در لژیون[۵]های ۶هزار نفری جای میگرفتند؛ لژیونها خود به واحدهای کوچکتر ۶۰۰نفری به نام کوهورت[۶] و کوهورتها نیز به شش گروه ۱۰۰نفری به نام سنتوری[۷] تقسیم میشدند. مفهوم «خدمت نظام اجباری» بعد از اضمحلال امپراتوری روم همچنان پایدار بود؛ برای مثال، نیروی شبهنظامی آنگلوساکسون[۸]، که فیرد[۹] نام داشت، همۀ مردان سالم را در دفاع از بریتانیا در برابر مهاجمان دانمارکی و سپس نورمانها[۱۰] به خدمت سربازی موظف کرد. ارتش سلحشوران و مزدوران (۱۰۶۶ـ ۱۶۴۸م). پادشاهان قرون وسطا به مردان مسلح سواره یا شوالیه[۱۱]ها (شهسواران) متکی بودند؛ شهسواران خود به سِرف[۱۲]های وابسته به زمین اتکا داشتند. بنابراین، اساساً تعداد افراد در ارتشهای فئودالی کم بود و آنان فقط میتوانستند برای مدت کوتاهی بجنگند. کسانی که میخواستند به خدمت نظام نروند، با پرداخت مبلغی با عنوان اسکاتیج از خدمت معاف میشدند. پیدایش دولتهای ملّی در اروپا باعث رشد بیشتر ارتشهای دایمی حرفهای شد؛ آنان در تمرینات نظامی آموزش میدیدند، از آرایش رزمی برای به حداکثر رساندن قدرت آتش استفاده میکردند، و انضباط را در خدمت نظام رواج میدادند. اختراع سرنیزههای حلقهدار و تفنگهای چخماقی سبب شد که سربازان نیزهدار را کنار گذارند و توانایی رزمی واحدها را با تیراندازی از سه ردیف آتش افزایش دهند. در این زمان توپخانۀ قابل جابهجایی و بهطور کامل در ارتش ادغام شده بود. سازماندهی ناپلئون در ارتش خود با تشکیل چندین سپاه[۱۳] مستقل متشکل از دو تا سه لشکر[۱۴] و هر لشکر از دو تیپ[۱۵] و هر تیپ از دو هنگ[۱۶] و هر هنگ از دو گردان[۱۷]، گامی اساسی به سوی لشکرکشیهای سریع و انعطافپذیر بود. زدوخوردهایِ پیادهنظامِ سبک اسلحه همراه با افزایش ضایعاتی که توپخانه یا صفآرایی فشردۀ نظامی پدید میآورد، زمینه را برای آغاز میدانهای پراکندۀ نبرد[۱۸] فراهم کرد. در این زمان، پیروزی در جنگ به معنای نابودیِ کامل دشمن بود. سربازان ذخیره مشمولانی بودند که به ارتش امکان میدادند جنگها را تا آخرین نفس ادامه دهد. شکست فرانسۀ انقلابی[۱۹] موجب احیای شیوههای سنتی قرن ۱۸ و کاهش سربازگیری شد. در این میان، احداث راهآهن نیز در آرایش نیروهای نظامی تغییرات اساسی ایجاد کرد، امکان گسیل سریع نیروها را فراهم آورد، و راه تأمین مستمر آذوقه و مهمّات به جبهه و انتقال سریع کشتهها و زخمیها به پشت جبهه را ممکن کرد. جنگ داخلی امریکا[۲۰] جنگ راهآهن[۲۱] لقب گرفته است. تا ۱۸۷۰ محدودیتهای تدارکاتی، که از نقصهای ذاتی ارتش ناپلئون بود، از میان برداشته شد و یکبار دیگر میتوانستند ارتشهایی با بیش از ۱میلیون نیرو را آماده کنند. تا ۱۹۱۴ شمار ارتشهای اروپای قارهای به بیش از ۳میلیون نفر بالغ شد و مبنای آن سربازگیری بود. در این زمان، ادارۀ چنین نیروی عظیمی به ستاد کل نیاز داشت. زیرا تفنگ تهپُر[۲۲] و مسلسل[۲۳] باعث بروز تلفات سنگینتری میشد. در قرن ۱۹ استفاده از سلاحهای آتشین و خطوط راهآهن برای جابهجایی نیروها و مواد گوناگون بسیار توسعه یافت. اختراع موتورهای درونسوز سبب غلبۀ تدافع بر تهاجم شد. نقش تانک و رادیو در پیدایش جنگ زرهی یا حملۀ برقآسا (بلیتس کریگ)[۲۴] اساسی بود. ارتشها را مجدداً به تشکیلاتی با تحرک زیاد سازماندهی کردند؛ مانند لشکرهای زرهی آلمان[۲۵]، که سرعت عمل، قدرت آتش، و غافلگیری را همزمان برای انهدام استحکامات دفاعی ثابت بهکار میگرفتند و درنتیجه عقبۀ ارتش دشمن را از کار میانداختند. در جنگ جهانی دوم نیروهای زمینی بسیار پرتحرک و دقیقاً با نیروی دریایی و هوایی هماهنگ بودند. نیاز به سوخت و تعمیر و نگهداری چنین ناوگان عظیم حملونقل، مجدداً نیاز به تجهیزات تدارکاتی را افزایش داد. پیچیدگی ارتش مکانیزه به دامنۀ وسیعی از مهارتها نیاز داشت، که به راحتی با سربازگیری تأمین نمیشد. اختراع سلاحهای هستهایِ تاکتیکی مشکلات مربوط به تجمع انبوه را به شدت بیشتر کرد، بنابراین قدرت جابهجایی و تحرک حفاظتشده اهمیت بیشتری یافت تا تجمع و پراکندهکردن سریع نیروها در منطقۀ تحتِ خطر جدیِ شیمیایی میسر شود. از دهۀ ۱۹۶۰ پیشرفتهای پیچیدهای در ساخت تانکها و سلاحهای ضد تانک، رادار تعیین موقعیت خمپارهانداز، و موشکهای ردیاب حرارتی پدید آمد. ارتشهای امریکا، شوروی، و اروپا در دهۀ ۱۹۹۰ به علت پایان جنگ سرد[۲۶] به میزان زیادی تقلیل یافتند. تعداد افراد ارتش بریتانیا از ۱۵۵هزار تن به ۱۱۹هزار تن کاهش یافت. ارتش امریکا در فوریۀ ۱۹۹۹ اعلام کرد که سرگرم ایجاد واحدهای جدیدی به نام نیروهای ضربتی[۲۷] است. این نیروها از لشکرهای سبک و سنگین تشکیل میشوند و به ارتش امکان میدهند که به بحرانهای ناگهانی پاسخ مناسبتری دهد.
- ↑ Amosis
- ↑ Hyksos
- ↑ Spartans
- ↑ hoplite
- ↑ legions
- ↑ Cohort
- ↑ centuries
- ↑ Anglo-Saxon
- ↑ fyrd
- ↑ Normans
- ↑ chevalier
- ↑ serf
- ↑ corp
- ↑ division
- ↑ brigade
- ↑ regiment
- ↑ battalion
- ↑ dispersed battlefield
- ↑ Revolutionary France
- ↑ US Civil War
- ↑ Railway War
- ↑ Breech-loading rifles
- ↑ machine guns
- ↑ Blitzkrieg
- ↑ Panzer Divisions
- ↑ Cold War
- ↑ Strike Forces