استحسان
اِستِحسان
(در لغت بهمعنای نیکوشمردن و پسندیدن) در اصول فقه عبارت است از عدول از مدلول دلیل کلی به عادت و عرف (غیرمعتبر نزد شارع) بهواسطۀ وجود مصالح عمومی. مثلاً هرگاه قاضی حکم کند که دست راست سارقی قطع گردد، اما مُجری به اشتباه دست چپ او را قطع کند، براساس قیاس (دلیل کلّی) مجری ضامن است و باید دیه بپردازد. ابوحنیفه میگوید: گرچه دست چپ به اشتباه قطع شده اما دست راست که فایدهای بیشتر دارد سالم مانده است؛ بنابراین بهجهت رعایت مصلحت، حکم به عدم ضمان مجری میشود و دست راست سارق نیز قطع نخواهد شد. قاعدۀ استحسان مورد قبول مذاهب حنفی، مالکی، و حنبلی است ولی مذاهب شیعه، شافعی و ظاهری به آن عقیده ندارند. در اصطلاح تصوف، انجام کارها و آدابی است که صوفیان بهجا آوردن آنها را از واجبات و ضروریات سلوک میدانند. حتی اگر این آداب و اعمال در زمان رسول خدا (ص) متداول نبوده باشد، مانند خرقهپوشیدن صوفیان و تشریفات خاصّ آن و ساختن خانقاه و مراسم چلّهنشینی و سماع و آداب مخصوص آن.