الجزایری، عبدالقادر (وهران ۱۲۲۲ـ۱۳۰۱ق)

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

الجزایری، عبدالقادر (وهران ۱۲۲۲ـ۱۳۰۱ق)

الجزايري، عبدالقادر

رهبر دینی و قهرمان‌ ملی‌ الجزایر. عبدالقادر فرزند مُحْیی‌الدّین‌ بود. علاوه‌ بر تحصیلات‌ دینی‌ و قرآن‌، علوم‌ جدید و فنون‌ نظامی‌ را آموخت‌. پس‌ از اشغال‌ الجزایر به‌دست فرانسویان‌ (۱۸۳۰)، همراه‌ پدرش‌، که‌ رهبر جهاد بود، به‌ مبارزه‌ با آن‌ها پرداخت‌ و در ۱۸۳۲ «سلطان اعراب‌» لقب گرفت. عبدالقادر، برای‌ حفظ‌ تمامیت‌ ارضی‌ کشورش‌، در مبارزه‌ پانزده‌سالۀ‌ خود، معاهداتی،‌ ازجمله‌ معاهدۀ صلح‌ تفنه‌ (۳۰ مه‌ ۱۸۳۷)، با فرانسویان امضا کرد و توانست‌ جز شهرهای‌ ساحلی‌ الجزایر، که‌ در اشغال‌ آنان‌ بود، بر سایر مناطق‌ الجزایر حکمرانی‌ کند. وی‌ از این‌ فرصت‌ برای‌ سازمان‌دهی و‌ توسعۀ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ استفاده‌ کرد و کوشید با بهره‌گیری‌ از اسلام،‌ به‌منزلۀ عامل‌ مشترک‌، بر اختلافات‌ قبایل‌ غلبه‌ کند. عبدالقادر در طی حکومت خود سعی کرد قوانین اسلامی را اجرا کند و در تصمیم‌گیری‌های‌ مهم‌ سیاسی‌ با مفتیان‌ مشهور برخی‌ کشورهای‌ اسلامی‌ مشورت‌ می‌کرد. پس‌ از پیمان‌شکنی‌ فرانسویان‌ در ۱۸۴۰، به‌سبب‌ خیانت‌ و نفاق برخی‌ سران‌ قبایل‌ و اختلاف‌ آن‌ها و نارضایتی‌ گروهی‌ از یارانش‌ در نبرد با اشغالگران شکست‌ خورد و به‌ مراکش پناهنده‌ شد (۱۸۴۱)، اما پس‌ از مدتی‌ با کمک‌ انگلستان‌ پیمان‌ صلحی‌ بین‌ فرانسه‌ و مراکش منعقد شد و سپاه‌ مراکش در مقابل‌ امیر قرار گرفت‌ و او شکست خورد و به‌ الجزایر بازگشت‌ و نبرد با نیروهای‌ فرانسوی‌ را ادامه‌ داد. تقویت مداوم فرانسویان و خیانت هموطنانش، سبب کاهش نیروهای او شد و خانواده‌اش نیز به اسارت‌ دشمن‌ درآمد و‌ عبدالقادر نیز ناگزیر تسلیم‌ شد. با دستگیری او، جنبش ضداستعماری الجزایر سرکوب و پایه‌های استعمار فرانسویان بیش از یک قرن در آن کشور مستحکم شد. امیر نخست به‌ بندر تولون‌ فرانسه‌ تبعید شد و پس‌ از پنج سال‌ برای کاهش نفرت مردم الجزایر، ناپلئون‌ سوم او را با احترام و تکریم به‌ پاریس‌ دعوت‌ کرد. عبدالقادر در ۱۸۵۲ فرانسه‌ را، به‌شرط‌ عدم‌ بازگشت‌ به‌ الجزایر، ترک‌ کرد و به‌ استانبول‌ و دمشق‌ رفت‌. در سوریه‌ و لبنان‌ تأثیر بسیاری در رفع‌ فتنه‌ و آشوب‌های‌ قومی‌ و مذهبی‌ داشت و در همان‌جا درگذشت‌. پیکر وی‌ پس‌ از استقلال‌ الجزایر (۱۹۶۶) به‌ کشورش‌ انتقال‌ یافت‌. از عبدالقادر اَلْجزایری تألیفات‌ متعدّد و یک‌ دیوان‌ شعر به‌جا مانده‌ است‌.