امام رضا
امام رضا (ع) (مدینه ۱۴۸ـ توس ۲۰۳ق)
(ملقب به رضا و مکنی به ابوالحسن) شهرت علی بن موسی، امام هشتم از امامان دوازدهگانه نزد شیعۀ امامیه، و دهمین معصوم از چهارده معصوم. از دیگر القاب آن حضرت، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق و رضی. گفتهاند مادرش کنیزی به نام نجمه بود که به وی امالبنین میگفتند. برخی نام مادر آن حضرت را تکتم نیز گفتهاند. پس از رحلت پدرش امام موسی کاظم (ع) در ۱۸۳ق به امامت رسید. ۱۰ سال از امامت آن حضرت با خلافت هارونالرشید، پنج سال با خلافت پسرش محمد امین، و پنج سال آخر نیز با خلافت پسر دیگرش مأمون همزمان بود. تا آن زمان سیاست خلفای عباسی نسبت به سادات علوی، سیاستی خشونتآمیز بود. در این میان هر از چند گاهی یکی از علویان قیام میکرد، جنگی درمیگرفت و دستگاه خلافت تهدید میشد. مأمون پس از بهدستگرفتن خلافت، خواست که به این گرفتاریها، که سیاست پیشینیان وی نتوانست چاره کند، با سیاست تازۀ دیگری خاتمه بخشد. برای همین تصمیم گرفت امام رضا (ع) را وارد دستگاه خلافت کند، تا هم برای خود مشروعیتی دستوپا کند و هم علویان را راضی نگهدارد. از اینرو، پیکی فرستاد و امام را در ۲۰۰ق از مدینه به خراسان فراخواند. امام در روز دهم شوال همان سال به مرو رسید. مأمون نخست پیشنهاد کرد که خلافت را یکسره به آن حضرت واگذار کند، اما امام این پیشنهاد را نپذیرفت. پس از مذاکرات بسیار میان ایشان، سرانجام پس از دو ماه، امام ولایتعهدی را پذیرفت به این شرط که از امر و نهی و حکم و قضا دور باشد، چیزی را تغییر ندهد و کسی را عزل و نصب نکند. تاریخ این عهدنامه را روز دوشنبه هفتم رمضان ۲۰۱ق نوشتهاند. پس از آن مأمون دختر خود را به همسری امام درآورد و امر کرد تا لباس سیاه که نماد عباسیان بود، به لباس سبز که نماد علویان بود، تبدیل شود. خود نیز جامۀ سبز پوشید و به نام امام سکه زد و مقرر داشت که بر منابر، خطبه به نام امام خوانده و از او به نیکی یاد شود. حضرت رضا در هر فرصتی مأمون را نصیحت و موعظه میکرد، امّا او بر امام حسد میورزید و درصدد تحقیر وی برمیآمد و با سیاستهای زیرکانه و منافقانۀ خود، موجب آزار او میشد. همچنین، گاه اموری را برخلاف شروط اولیه به امام رضا (ع) تحمیل میکرد، که درخواست اقامۀ نماز عید فطر سال ۲۰۲ق از آن جمله است. از مسائل مهم این دوره نهضت ترجمه است که سبب شد آثار فراوانی از حکمای یونان و اندرزنامههای ایران باستان به عربی ترجمه شود که این امر رسالت امام را در پاسداری از اصول و مبانی تشیع بسیار مهمتر جلوه میداد. از سیاستهای مأمون برای شکستن ابهت و جلالت حضرت رضا، برگزاری مجالس مباحثه و مناظرۀ علمی با دانشمندان ادیان و مذاهب مختلف بود. امام در آن مجالس حضور مییافت و با علمای ملل و ادیان به مباحثه و مناظره میپرداخت که در برخی موارد به اسلامآوردن طرفهای مباحثه میانجامید. بسیاری از این مناظرهها در جوامع حدیث شیعه ثبت شده است. در باب رحلت امام رضا (ع) روایات مختلف است. بنابر مشهورترین روایات، امام رضا به سم مأمون شهید شده و به مرگ طبیعی از دنیا نرفته است. آنچه احتمال مسمومشدن حضرت را بیشتر تأیید میکند این است که مأمون متوجه شد که یکی از علل عمدۀ مخالفت بزرگان بغداد با خلافت او ولایتعهدی حضرت رضا است، و خواست بهگونهای آن را جبران کند و خود را از این گرفتاری رهایی بخشد. دربارۀ تعداد فرزندان حضرت رضا (ع) نیز اختلاف است. بنابر قول مشهور حضرت یک فرزند بیشتر نداشت که امام جواد (ع) بود. از امام رضا کلمات و سخنان آموزندهای به یادگار مانده و صدها حدیث روایت شده است. امام شاگردان زیادی تربیت کرد که مناظرات آنان بهترین گواه بر مقام علمی ایشان است. در سیرۀ حضرت رضا (ع) نوشتهاند که از ذوق سرشاری برخوردار بوده، گاهی مطالب عمیق و مفیدی را در قالب شعر بیان میکرده، رفتارش پیامبرگونه، و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام بوده است.