امام علی
امام علی (ع) (مکه ۲۳پق ـ کوفه ۴۰ق)
(علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم، ملقب به امیرالمؤمنین و حیدر، و مکنی به ابوالحسن و ابوتراب) نخستین امام از امامان دوازدهگانۀ شیعیان و دومین معصوم از چهارده معصوم. پسرعمو و داماد حضرت محمد (ص)، از بزرگترین و برجستهترین مردان صدر اسلام، و بنابر اعتقاد اهل سنت خلیفۀ چهارم از خلفای راشدین. مطابق با بیشتر روایات، تولد او در روز جمعه سیزدهم رجب سال ۳۰ عامالفیل در مکه و در داخل کعبه بوده است. پدرش ابوطالب عمو و پشتیبان حضرت رسول، و از بزرگان قریش بود. مادرش، فاطمه بنت اسد فرزند هاشم، از نخستین زنانی بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد. علی نخستین کسی است که هم از جانب پدر و هم از سوی مادر هاشمی بوده است.
دورۀ کودکی تا هجرت به مدینه. زمانیکه علی کودکی خردسال بود، خشکسالی در مکه پدید آمد و پدرش دچار تنگدستی شد. از اینرو، عباس سرپرستی جعفر، برادر بزرگتر حضرت علی، و حضرت محمد (ص) سرپرستی علی را برعهده گرفتند. علی از همان کودکی در خانه پیامبر بزرگ شد و زیر نظر وی پرورش یافت تا آنکه آن حضرت به نبوّت مبعوث شد و علی به او ایمان آورد. علی نخستین مردی بود که اسلام را پذیرفت. برخی از سیرهنویسان، خدیجه، زن پیامبر، را نخستین زن مسلمان و علی را اولین مرد مسلمان دانستهاند. او در هنگام اسلامآوردن دَه یا سیزده سال داشت و از این جهت در میان اصحاب حضرت رسول تنها کسی است که هرگز بتپرستی نکرده بود. پیامبر با همراهی خدیجه و علی تا سه سال مردم را پنهانی به اسلام دعوت کردند. پس از سه سال پیامبر دستور یافت تا دعوت خود را آشکار کند. از اینرو، فرزندان و نبیرگان عبدالمطلب را که نزدیکترین خویشان او بودند، به خانه دعوت کرد و از رسالت خویش سخن گفت و آنها را به اسلام فراخواند. سپس چنین گفت: اکنون کدام یک از شما مرا در این کار یاری میرساند تا برادر، وصی و خلیفۀ من در میان شما باشد؟ پس از این سخن بود که علی از جای برخاست و گفت: من تو را یاری میکنم، ای پیامبر خدا! پیامبر به او گفت: بنشین و پرسش خود را دو بار دیگر نیز تکرار کرد. باز هم فقط علی بود که آمادگی خود را برای یاریرساندن به پیامبر به گوش حاضران رساند. آنگاه پیامبر فرمود: علی، برادر من، وصی من و خلیفۀ من در میان شماست، سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید.
از هجرت تا رحلت رسول خدا. در شبی که قریشیان قصد داشتند به خانۀ حضرت رسول هجوم بَرَند و او را بهقتل رسانند، پیامبر از نیت آنان آگاه شد و از حضرت علی (ع) خواست که در بستر او بخوابد، تا قریشیان گمان کنند که پیامبر در خانۀ خود در بستر آرمیده است. در آن شب، که به لیلةالمَبیت شهرت دارد، حضرت رسول از مکه بهسوی مدینه حرکت کرد و علی در بستر او خوابید، و در شأن وی آیۀ شریفۀ «و من الناس من یَشری نفسه ابتغاء مرضاتالله» نازل شد. صبحگاه مشرکان علی را در بستر پیامبر یافتند و از خانۀ او دور شدند. علی سه شبانهروز در مکه ماند تا امانتهایی را که مردم پیش رسول اکرم داشتند به صاحبان آنها بازگرداند. سپس به همراه فاطمه (س)، دختر پیامبر، و چند تن از یاران پیامبر راه مدینه را درپیش گرفت تا به حضرت رسول ملحق شود. آنها در سرزمینی به نام قُبا در نزدیکی مدینه که پیامبر از دوازده روز پیش در انتظار آنان بود، به پیامبر پیوستند و پس از آن همگی وارد مدینه شدند. حضرت محمد پس از ورود به مدینه و در پیمان برادری، علی را به برادری خود برگزید و گفت: تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی. در سال ۲ق علی با فاطمه دختر رسول خدا ازدواج کرد. بنابر بعضی از روایات، ابتدا ابوبکر و عمر از فاطمه خواستگاری کرده بودند، ولی حضرت رسول پاسخ نداده و فرموده بود: منتظر فرمان الهی هستم. علی برای ازدواج، زرهاش را به ۵۰۰ درهم فروخت و مقداری لوازم منزل خرید و بدینترتیب زندگی او با فاطمه با سادگی و مهربانی آغاز شد. در سال ۳ق امام حسن (ع)، و در سال ۴ق امام حسین (ع)، دو پسر آنان بهدنیا آمدند. امیرالمؤمنین در همۀ غزوههای پیامبر بهجز غزوۀ تبوک شرکت داشت و در همۀ آنها پرچم حضرت رسول بهدست وی بود. در غزوۀ تبوک امام علی به جای پیامبر در مدینه ماند تا خانوادۀ پیامبر و مردم مدینه را از خطر دشمنان داخلی (منافقان) محافظت کند. حضرت علی در همۀ جنگها شجاعت و رشادت بسیاری از خود نشان داد. در جنگ بدر عدهای ازجمله ولید بن عتبه به دست او کشته شدند. در جنگ خندق عمرو بن عبدود، پهلوان نامی عرب را که هیچ کس حاضر به مصاف با او نشد، کشت. در غزوۀ اُحُد نیز که جز چند تن از صحابه همه فرار کرده بودند، او ماند و در کنار پیامبر جنگید، آنچنانکه پیامبر به نقل از جبرئیل فرمود: «لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار». در جنگ خیبر، که برای جلوگیری از یورش یهودیان بنیقریظه به مدینه انجام شد، پیامبر گشودن قلعۀ ناعم، یکی از قلعههای خیبر، را به علی سپرد. علی در این نبرد بود که مرحب، پهلوان نامی یهود، را به خاک افکند، سپس دروازۀ قلعه را از جا کند و راه را برای ورود سپاهیان اسلام به قلعه باز کرد. در غزوۀ حنین نیز ازجمله کسانی بودکه ایستادگی کرد و حضرت رسول را ترک نکرد. پس از فتح کعبه، پیامبر پا بر شانۀ او گذاشت و بتهای درون کعبه را واژگون کرد. در سال ۹ق، حضرت محمد (ص) پس از نزول سورۀ برائت، علی را مأمور کرد تا این سوره را در ایام حج برای مردم بخواند. در سال ۱۰ق، پیامبر برای آخرینبار جهت انجام مناسک حج رهسپار مکه شد. در این حج که به حجةالوداع شهرت یافت، مسلمانان زیادی با پیامبر همراه شدند. هنگام بازگشت، در محلی به نام غدیر خُم فرشتۀ وحی فرود آمد و آیۀ ۶۷ سورۀ مائده را از سوی خداوند بر ایشان نازل کرد: «ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگار بر تو نازل شده است، به مردم برسان و اگر نرسانی، رسالت خود را انجام ندادهای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ میکند». پیامبر نیز پس از اجتماع همۀ همراهان و بهجایآوردن نماز ظهر، بر بالای منبری که از جهاز شتران برآمده بود، رفت و خطبۀ معروفی را ایراد فرمود. در این خطبه بود که او دست علی را بالا برد و با صدای بلند گفت: ای مردم! بدانید هرکه من تاکنون مولای او بودم، از این پس علی مولای اوست. خداوندا! دوست بدار آنکه علی را دوست دارد و دشمن بدار آنکه علی را دشمن بدارد. پروردگارا! یاری کن آنکه علی را یاری کند و دشمنان علی را خوار و ذلیل گردان. در این هنگام آیۀ سوم از سورۀ مائده بر پیامبر نازل شد: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را برای شما تمام کردم و اسلام را بهعنوان یگانه آیین برگزیدم». پس از آنکه پیامبر این آیه را برای مسلمانان بازگو کرد، آنان گروهگروه بهسوی علی رفتند و به او تبریک گفتند. شیعیان این گفتار پیامبر را نصّ صریح بر خلافت بلافصل علی میدانند. در جریان رحلت پیغمبر، در حالیکه علی با عباس بن عبدالمطلب و چند تن از نزدیکان پیامبر مشغول غسل، کفن و دفن او بودند، جمعی از بزرگان انصار و مهاجرین در سقیفۀ بنیساعده گرد آمدند و پس از گفتوگو و مشاجره، با ابوبکر بهعنوان جانشین حضرت رسول بیعت کردند. آنچه از سخنان حضرت امیر برمیآید این است که او همیشه خلافت را حق خود میدانسته است، ولی بهسبب حفظ مصالح مسلمانان و پرهیز از ایجاد اختلاف و شقاق میان آنها، با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرد.
پس از رحلت پیامبر تا خلافت. حضرت امیر پس از بیعت با ابوبکر در مدینه ماند. بنابر روایات، عُمَر در دورۀ خلافتش در مسائل فقهی و تشریعی و بهویژه قضایی با علی مشورت میکرد، تا جاییکه از عمر نقل شده است که چندین بار گفت: اگر علی نبود، عمر مرده بود. او همچنین در سفر به شام و فلسطین علی را جانشین خود در مدینه قرار داد. خلیفۀ دوم در بستر مرگ، امر خلافت را میان شش تن از اصحاب رسول خدا به شورا گذاشت و نقش کلیدی را به عبدالرحمان بن عوف سپرد. عبدالرحمان پس از مذاکرۀ بسیار و بیرونشدن چهار تن ازجمله خود او از نامزدی خلافت، به علی گفت: اگر عهد کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر و روش شیخین عمل کنی با تو بیعت میکنم. علی گفت: من به کتاب خدا و سنت پیامبر و دانش و اجتهاد خود عمل خواهم کرد. سپس عبدالرحمان همان سؤال را از عثمان پرسید و او با قبول هر سه شرط به خلافت برگزیده شد. در واقع، از پاسخ حضرت علی چنین برمیآید که او خود را به خلافت سزاوارتر میدانسته، و عمل او متکی بر اجتهاد خویش بوده است نه شیوۀ دو خلیفۀ نخست. در دورۀ خلافت عثمان، زمانیکه مسلمانان بهسبب اعمال ناشایست وی خانهاش را محاصره کردند، آن حضرت میان او و مردم مصالحه برقرار کرد و از عثمان عهد گرفت که اشتباهات گذشته را جبران کند؛ ولی چون او به این عهد عمل نکرد، مسلمانان بار دیگر به دارالخلافه هجوم بردند و او را بهقتل رساندند. امام علی هرگز در قتل عثمان شرکت نداشت و بدان نیز راضی نبود، چراکه میفرمود: نمیخواهم خلیفهکُشی در بین مسلمانان رایج شود.
جنگ جمل. پس از قتل عثمان (۳۵ق)، مردم گروهگروه با علی بیعت کردند. برخی چون سعد بن ابی وقاص و عبدالله بن عمر بیعت نکردند، و طلحه و زُبیر نیز در ظاهر بیعت کردند. طلحه و زبیر چون به خواستۀ خود در حکومت عدل علی نرسیدند به مکه رفتند و همراه با عایشه که از ناراضیان خلافت علی بود، خون خلیفۀ سوم را دستاویز قرار دادند و سر به مخالفت افراشتند و بنای شورش و آشوبگری گذاشتند؛ در حالیکه طلحه و زبیر و عایشه در زمان شورش علیه عثمان از او دفاع نکرده بودند. بدین ترتیب، جنگ جمل در ۳۶ق شکل گرفت. طلحه و زبیر، عایشه را بر هودجی نشاندند، سوار شتری سرخ کردند و با سپاهی نزدیک به ۳هزار تن از مدینه بهسوی بصره بهراه افتادند. آنان پس از رسیدن به بصره، حاکم آنجا را دستگیر و بیتالمال را تصرف کردند. امام علی با شنیدن این اخبار روی به بصره نهاد و چون به شهر رسید، نخست پیکی فرستاد و ایشان را به صلح دعوت کرد، ولی طلحه و زبیر نپذیرفتند. چون حمله از جانب طلحه و زبیر آغاز شد، حضرت بهناچار دستور جنگ صادر کرد. در این نبرد طلحه کشته شد و زبیر از میدان جنگ گریخت، اما سرانجام بهدست شخصی کشته شد. سرانجام، شتر (جمل) ازپای درآمد و سپاه ناکثین شکست خورد و حضرت دستور داد تا عایشه را با احترام در خانهای جای دهند؛ سپس وی را با ۴۰ زن که لباس مردانه پوشیده بودند، به مدینه بازگرداند.
جنگ صفین. پس از جنگ جمل، امام علی به طرف کوفه روان شد. سپس، نامهای به معاویه نوشت و او را به اطاعت از خود فراخواند. معاویه سالیان دراز در شام و فلسطین حکومت میکرد و مردم آنجا را با بذل مال و وعدههایی به خود جلب، و کسانی چون عمرو بن عاص را با خود همراه کرده بود. معاویه که میدانست در حکومت علی جایی برای او وجود ندارد، به بهانۀ خونخواهی عثمان، از اطاعت امام علی سر باز زد و سرانجام پس از چند نامهنگاری که اسناد مهمی در تاریخ خلافت اسلامی است، کار آن دو به جنگ انجامید. امام علی با سپاهی نزدیک به ۹۰هزار تن از کوفه خارج شد و روی به شام نهاد. معاویه نیز با لشکریان خود که در حدود ۸۵هزار تن بودند به حرکت درآمد. دو لشکر در منطقهای به نام صفین واقع در کنار فرات به هم برخوردند، اما چون ماه ذیالحجه بود و جنگ در آن ماه در اسلام حرام است، هر دو طرف موافقت کردند که تا آخر محرم سال ۳۷ق جنگ نکنند. پس از بهسرآمدن ماه محرم، جنگ سختی درگرفت که چندین روز طول کشید و در آن عدهای از بزرگان دو طرف، ازجمله عمار یاسر از سپاه امام علی و عبیدالله بن عمر از سپاه معاویه، کشته شدند. سرانجام پس از جنگهای سخت و خونین، نزدیک بود سپاه معاویه شکست بخورد، اما لشکریان معاویه با راهنمایی عمرو بن عاص برای ایجاد تفرقه در میان سپاهیان امام علی قرآنها را بر سر نیزه کردند و یاران امام علی را به پیروی از قرآن و حَکَم قراردادن آن فراخواندند. این تدبیر سخت مؤثر افتاد، چندانکه عدۀ زیادی از اصحاب حضرت امیر که از علم و معرفت بیبهره بودند، دست از جنگ کشیدند و امام را به مذاکره واداشتند. قرار بر این شد که از هر طرف شخصی را برای حکمیت و حلوفصلِ نزاع برگزینند. عمرو بن عاص که هوش و درایت و فتنهانگیزی او معروف بود، از سوی معاویه انتخاب شد. اصحاب علی نیز بهسبب تعصبات قومی و قبیلهای او را مجبور کردند تا ابوموسی اشعری را که از اصحاب سست و ضعیف حضرت رسول بود، از جانب خود به حکمیت انتخاب کند. در این حکمیت عمرو بن عاص باز نیرنگی زد و بدون درنظرگرفتن موافقتنامۀ حکمیت، ابوموسی اشعری را وادار کرد که ابتدا سخن بگوید و علی و معاویه هر دو را از خلافت خلع کند. آنگاه خود چنین سخن گفت: من نیز علی را از خلافت خلع میکنم و معاویه را به خلافت برمیگزینم.
ظهور خوارج. خوارج اقلیتی از سپاه امام علی در جنگ صفین بودند که پس از مجبورکردن امام علی به قبول حکمیت پشیمان شدند و گفتند خلافت علی پس از بیعت مردم با او امری الهی بود و او حق نداشت در این کار تن به حکمیت بدهد، لذا باید توبه کند. آنان با شعار «لا حکم الا لله» از سپاه امام خارج، و زمینهساز ظهور جماعتی به نام خوارج شدند که تا مدتها در تاریخ اسلام نقش مهمی بازی کردهاند. اما نقض عهد از سیرۀ حضرت بهدور بود، پس سخن آنان را نپذیرفت و آنان نیز او و هرکسی را که از حکمیت توبه نکرد، کافر شمردند. خوارج در منطقهای به نام نهروان جمع شدند و عبدالله بن وهب راسبی را بر خود امیر کردند، و یاران وفادار امام علی را سخت مورد آزار و اذیت قرار دادند؛ چنانکه عبدالله بن خباب را که از اصحاب پیامبر بود همراه با زنش ناجوانمردانه کشتند و فرستادۀ امام علی (ع) را بهقتل رساندند. در این زمان امام در نخلیه اردو زده بود و عازم مصاف با سپاه معاویه بودکه این اخبار به وی رسید. حضرت ناگزیر پیش از آنکه به مقابله با معاویه بشتابد، روی به ایشان نهاد و نخست با پند و احتجاج برخی از آنها را قانع کرد، ولی عدۀ زیادی از آنان تسلیم حق نشدند و حضرت ناچار به جنگ با ایشان شد. در این جنگ که در نهم صفر سال ۳۸ق اتفاق افتاد، همۀ خوارج بهجز تعداد اندکی کشته شدند. امام علی پس از آن جنگ نهروان میخواست به جنگ معاویه برود، اما یاران او موافقت نکردند و به کوفه بازگشتند. امام علی دلسرد از یاران ناموافق به گردآوری سپاه مشغول شد. در مقابل، معاویه نیز بزرگان یاران امام علی را بهسوی خود جلب کرد و دستههایی برای غارت و ارعاب مردم عراق، آن هم به نام فرستادگان علی، به اطراف کوفه فرستاد. خوارجِ زخمخورده نیز به تبلیغات نهانی خود علیه آن حضرت ادامه دادند و این تبلیغات و کینهجوییها سرانجام به توطئهای انجامید که موجب شهادت آن حضرت شد. ابن ملجم مرادی که از خوارج بود و با دو تن دیگر برای کشتن معاویه، عمرو بن عاص و علی همپیمان شده بودند، به کوفه رفت و در آنجا شیفتۀ زنی به نام قَطام(قَطامه) از قبیلۀ تیمالرباب شد که پدر و برادرش در واقعۀ نهروان کشته شده بودند. چون ابن ملجم از او خواستگاری کرد، او مِهر خود را یک غلام، یک کنیز، ۳هزار درهم و کشتن امام علی تعیین کرد و ابن ملجم که خود برای این کار رفته بود، پذیرفت. او در سحرگاه نوزدهم رمضان ۴۰ق، در مسجد به آن حضرت، حمله کرد و با شمشیر ضربهای بر فرق او وارد آورد. دو روز بعد، امام براثر این ضربۀ مهلک سمی که بر سر او وارد شده بود، در ۲۱ رمضان ۴۰ق به شهادت رسید. قبر آن حضرت را نخست از ترس خوارج مخفی کردند، تا اینکه از اواسط قرن ۲ق بهبعد این مزار که در نجف واقع است، شناخته و رفتهرفته به یکی از بزرگترین زیارتگاههای شیعیان جهان مبدل شد. (← آستانه امیرالمومنین علی بن ابیطالب ع ) تا زمانیکه فاطمه (س) زنده بود، امام علی زن دیگری اختیار نکرد و از او صاحب دو پسر به نامهای حسن و حسین و دو دختر به نامهای زینب و ام کلثوم شد. پس از رحلت حضرت فاطمه، با زنی از طایفۀ بنیکلاب به نام اُمالبَنین ازدواج کرد و از او صاحب چهار پسر به نامهای عباس (ابوالفضل)، جعفر، عبدالله و عثمان شد که همگی در واقعۀ کربلا شهید شدند. از دیگر فرزندان معروف امام علی، محمد بن حنفیه از خوله، دختر جعفر بن قیس حنفی، بود. حضرت علی فرزندان دیگری نیز داشت.
شخصیت و صفات امام علی. هیچ شخصیتی در عالم اسلام به اندازۀ علی بن ابیطالب مورد حب و بغض قرار نگرفته و دربارۀ هیچ کسی به اندازۀ او آرای موافق و مخالف اظهار نشده است. برخی از پیروان در حق او چندان غلو کردهاند که مرتبهای خداوندی به او دادهاند؛ اینان در تاریخ فرقههای اسلامی به غُلات شهرت دارند. در مقابل، گروهی دیگر سالیان دراز بر بالای منابر مسلمانان و در خطبههای نماز او را سَبّ و لعن کردند، همچنانکه قرنها بر بالای منابر از فضایل او و خاندانش سخن رفته و کتابهای بیشماری در وصف او نوشته شده است. گذشته از مجادلههای کلامی، تاریخ بهروشنی گواهی میدهد که امام علی نمونۀ کاملی از تربیت پیامبر اکرم بود. او به دین اسلام سخت پایبند بود و در حق آن کوچکترین سستی و تسامح روا نمیداشت. رفتارش با ضعیف و قوی، اشراف و عامۀ مردم، و با عرب و عجم یکسان بود و بیتالمال را به تساوی در میان مردم تقسیم میکرد. آیات بسیاری در شأن علی بن ابیطالب نازل شده و احادیث فراوانی از منابع شیعه و سنی دربارۀ او در دست است. امام علی را مردی سخاوتمند، زاهد، مظهر عدالت، و دارای قدرت بالای مدیریت سیاسی، نظامی و اجتماعی توصیف کردهاند. علی در شجاعت ضربالمثل بود و هیچگاه در مقابل دشمن از او ضعف و سستی دیده نشد. امام علی در زندگی خصوصی بسیار ساده و بیپیرایه، در تقوای دینی و عبادتِ حق یگانه، در علم و دانش داناترین یار پیامبر اکرم، فصاحت و بلاغت کلامش در غایت کمال، و در خطابه بسیار توانا بود. او را بنیانگذار علم نحو دانستهاند. مجموعۀ گفتارها و نوشتارهای شیوا و ادیبانۀ امام علی توسط سید رضی در کتابی به نام نهجالبلاغه گِرد آمده که تاکنون ترجمهها و شرحهای بسیاری بر آن نوشته شده است. او همچنین نخستین کسی است که راه استدلال و اجتهاد در احکام فقهی را به مردم نشان داد.