انگشتر
اَنگُشتر
(یا: انگشتری؛ خاتم) حلقهای از طلا یا نقره یا فلزاتی جز آن یا سنگهای کریمه که معمولاً با کار گذاشتن سنگ یا سنگهایی تراشداده بر آن زینت شدهاند. در میانِ اقلام زینتیِ یافتشده در گنجینههای باستانیِ ایران، سهم انگشتری از دیگر اقلام، بهویژه گردنآویز و دستبند، بسیار کمتر بوده است، از اینرو نمیتوان یقین کرد که انگشتر صرفاً شیای زینتی بوده، یا کارکردهای دیگری هم داشته است. همینقدر میدانیم که انگشترسازی ایرانی، بهتبع جواهرسازی از سنّتهای سومری و آشوری بهره برده است. پیشینۀ بردستکردنِ انگشتر در اسلام، به دورۀ پیامبر (ص) بازمیگردد. در خبر است که پیامبر (ص) و امامان و خلفا هر یک انگشتر یا انگشترهایی داشتهاند که از آنها بهمثابۀ مهر استفاده میشده است. این که مسلمانان رسم مُهر/انگشتر را از چه قومی برگرفتهاند پوشیده است. گمان برتر آن است که رسم مهر/انگشتر در میان شاه/پیامبرانِ اسرائیل، که نمونۀ مشهور کمابیش افسانهای آن انگشتر حضرت سلیمان است، مرسوم بوده و مسلمانان این رسم را از عبرانیان برگرفتهاند. در اسلام اخبار و احادیث فراوان دربارۀ انگشتر نقل شده است. «تَخَتُّم» لفظی که در احادیث و اخبار، بهمعنی «انگشتر بهدست کردن» بهکار میرود، رسمی حسنه است که عموم مؤمنان عمل بدان را از محسناتِ ایمانی دانستهاند. مردان از بهدست کردنِ انگشترِ طلا نهی شدهاند. از بهدست کردن انگشترهای آهنی و مسی، بهکراهت یاد شده است. از جنسِ انگشتر، جنسِ نگین آن و محل قرار گرفتنش، روایتهای فراوان در دست است. در خبر است که استفاده از انگشتریِ با نگین عقیق، به هنگام نماز، نیکو است. پیداست که ابتدا امرا و خلفا انگشتر را، آن هم برای زینت، بهکار بردهاند و سپس رواج عام یافته است. علمای شیعه از انگشتر، در حکمِ مُهر نیز استفاده میکردهاند و پس از درگذشتِ مراجع، انگشتر آنان را طی مراسمی خُرد میکردند. انگشتر در خوابگزاریها، بهحسب نوعِ خواب، تفسیرهای گوناگون دارد.