اهل حق
اَهلِ حَق
(در تداول عامه: علیاللهیان) پیروان فرقه و آیینی با تمایلات خاص عرفانی، قائل به الوهیت امام علی (ع)، در شمار غُلات شیعه. این آیین به «مذهب حقیقت» نیز مشهور است و بههمیندلیل پیروان آن «اهل حق» نامیده میشوند. نام دیگر پیرو این آیین «یار» است و از اینرو اهل حق را «یارستان» یا با تخفیف، «یارسان» نیز گفتهاند. آنان دوازده امام شیعه را میپذیرند و اصولاً شرایع گذشته و بهویژه اسلام را بر حق میدانند، اما حاصل و حقیقت آنها را در مذهب خود جمع میبینند. در میان پیشوایان اهل حق همواره کسانی بودهاند که میکوشیدهاند تا آداب عملی و اصول اعتقادی گروه را با آداب و عقاید شیعه سازگار و یکسان نمایند. این حرکت امروز قوّت و حرکت بیشتری گرفته، و در آثاری که از آنان منتشر میشود، بازتاب بیشتری یافته است. معتقدان این آیین که اغلب در غرب ایران و مناطق کردنشین عراق و ترکیه سکونت دارند، عقاید و آدابی خاص دارند. اعتقاد به حلول و تناسخ و تجسّد، سنگ بنای عقاید آنهاست. محققین را عقیده بر این است که عقاید مذهبی اهل حق آمیزهای از آرای اسلامی و اندیشههای ایران باستان (زردشتی، مانوی و مهرپرستی) و نیز مسیحیت، اسماعیلیه، هندو و نحلههای گنوسی است و احتمالاً این فرقه بازماندهای از یک مکتب یا مذهب عرفانی ایرانی است که از عصر باستان تاکنون دوام داشته و با اندیشههای اسلامی درآمیخته است. یارسان محل اجتماع خود را جمعخانه (در تداول: جمخانه) مینامند که محور آداب دینی آنها و از اهمیتی بسیار برخوردار است. برگزاری آیین سرسپردگی با آداب خاص آن در حضور یک «پیر» و یک «دلیل»، نامگذاری کودک، ازدواج، قربانی و شکرانه و نذر در آن صورت میپذیرد. آنان نماز نمیخوانند و حضور در جمخانه را جایگزین آن کردهاند. آنان روزۀ سه (یا شش) روزۀ مخصوص خود را دارند و روزۀ ماه صیام را حرام و ممنوع میدانند. سازماندهی اهل حق و تعیین سلسلهمراتب پیروان آن از سلطان اسحاق (قرن ۷ و ۸ق) برجای مانده و وی نقش بسیار مهمی در این فرقه دارد. وی محلّی به نام «پِردیوَر» را در قریۀ شیخان در اورامان کردستان بنا کرد و خود نیز در همان روستا درگذشت (احتمالاً ۷۹۸ق)، و در همانجا مدفون است. پِردیوَر حکم کعبه را بر یارسان دارد و مرکز روحانی اهل حق است تا آنجا که گفته شده است الهیت در آن حلول کرده است. سلطان اسحاق بعد از بناکردن آن اعلام کرد که حق در جامعۀ بشر ظهور کرده و آن، خود اوست و هرکه شایستگی دارد به زیارت او برود. در نظر اهل حق، بهجز سلطان اسحاق، مهمترین مظهر خداوند بر روی زمین حضرت علی (ع) است و در آثار اهل حق بر الوهیت آن حضرت تأکید بسیار شده است. اهل حق قائل به تناسخاند و معتقدند که هرکس باید هزار یا هزار و یک «دون» در جهان بپیماید تا پاک شود. اهل حق شارب را معرّف مسلک خود میدانند و بهدلیل قداستی که بر آن قائلند تراشیدن آن را گناهی بزرگ میپندارند تا آنجا که تارهای جداشدۀ آن را نیز نگهداری میکنند. مصرف مسکرات را حرام میدانند و به چلهنشینی و عزلتگزینی اعتقاد ندارند بلکه آن را گناه میشمارند. به چهار رکن اخلاقی: پاکی، راستی، نیستی، و ردا (بخشش یا بردباری) اعتقاد دارند و آنها را «ارکان» یا «چار رکن» میخوانند. کسانی را که در نظر آنان اهلیت نداشته باشند به جمخانه راه نمیدهند و اسرار فرقه را از دیگران مکتوم میدارند. آثار تأویل و باطنیگری در این فرقه به روشنی مشهود است و شاید بههمیندلیل برخی بر تأثیر و اختلاط اسماعیلیه با آن تأکید کردهاند. کتاب مقدس یارسان، سرانجام، به گویش کردی گورانی است. اهل حق معمولاً خود را به دوازده خاندان یا «دوده» پیوند میدهند و گاه در اعتقادات و روش آنان تفاوتهایی دیده میشود. مرکز اصلی طوایف اهل حق تا قرن ۷ق در نواحی لرستان بود و از آن پس به مناطق کردستان و کرمانشاه منتقل شد و از زمان سلطان اسحاق عنصر کردی بر آن غلبه کرد. هماکنون بعضی از طوایف کرد گوران و ایلات لک در منطقه قصر شیرین، سر پل ذهاب، کِرِند، صحنه، و دلفان و پشت کوه در لرستان و ترکمانان و عشایر غرب ایران از پیروان اهل حقاند. نیز در شهرهای هشتگرد (ساوجبلاغ)، منطقه رودهن و جاجرود و قسمتهایی از آذربایجان (در منطقۀ ایلخچی) پیروانی از این فرقه و آیین حضور دارند. موسیقی نزد اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است و دو کتاب موسیقی و عرفان در سنّت اهل حق و روح نغمات: موسیقی استاد الهی نوشتۀ ژان دورینگ ایرانشناس فرانسوی در همین زمینه است. مسند ارشادی یکی از خاندانهای اهل حق (خاندان شاه هیاسی) در این زمان با خانوادۀ «الهی» است و نورعلی الهی (۱۲۷۴ـ۱۳۵۳ش) که آرامگاهش در هشتگرد است و بنای یادبودی نیز بر آن ساخته شده است، دارای آثار و تألیفاتی است. نیز ← الهی، نورعلی؛ علویها