اهل کتاب
اهلِ کتاب
در قرآن و فقه، پیروان پیامبری که دارای کتاب آسمانی بوده باشد. تعبیراتی که در قرآن برای اشاره به آنها استعمال شده در عین تعدد، در لفظ کتاب با هم مشترکند مانند «اهل کتاب»، «الّذین آتَیْناهمالکتاب» (کسانی که به آنها کتاب آسمانی داده شده). اهل کتاب در درجۀ اول شامل یهودیان و مسیحیان است و صابئین و زردشتیان (با استناد به حج، ۱۷) نیز معمولاً جزو اهل کتاب شمرده میشوند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که «ایرانیان زردشتی، کلیمی (یهودی) و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی برطبق آیین خود عمل میکنند» (اصل ۱۳). اهل کتاب، از کافران ذمی بهشمار میروند، یعنی فقه اسلامی این اختیار را به آنان داده است که در مملکت اسلام میان باقی ماندن بر دین خود و پرداخت جزیه، و یا پذیرفتن اسلام یکی را انتخاب نمایند. در صورت اول در ذمۀ اهل اسلام هستند و جان و مال آنها در امان است و میتوانند با مسلمانان همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند بهشرطی که از آنچه منافات با امان دارد (مانند کمک به مخالفین و سوءقصد به مسلمانان)، و از فتنه و اظهار منکرات و استخفاف اسلام و امثال آن برکنار باشند. در این صورت به آنان ذمّی یا اهل ذمّه یا مُعاهِد نیز میگویند (در مقابل حربی). برخی از فقها اهل کتاب را نجس و تعدادی نیز چون شیخ طوسی، شیخ مفید، مقدس اردبیلی، فیض کاشانی و آخوند خراسانی، بهویژه فقهای متأخّر، آنان را پاک میدانند. فقهای اهل سنّت غالباً معتقد به پاکبودن اهل کتاب هستند. دربارۀ ذبیحۀ اهل کتاب (حیوانات حلال گوشتی که آنان ذبح میکنند) برخی چون سید مرتضی و شیخ طوسی، به حرمت آن اعتقاد دارند و برخی نیز مانند ابن ابی عقیل و ابن جنید آن را حلال میدانند. دربارۀ ازدواج با آنان چند نظر مطرح است؛ برخی آن را مطلقاً حرام و برخی دیگر آن را مطلقاً جایز میشمرند و برخی نیز قایل به تفصیل هستند و فقط ازدواج موقت با زنان اهل کتاب را جایز میدانند.