اکو (اساطیر)
اِکُو (اساطیر)(Echo)
(به یونانی: اخو) در اساطیر یونان، از پریان[۱] کوهستان و تجسم صدای مرموز. برطبق روایت اووید[۲] در مسخ[۳]، پس از آنکه پرچانگی او سبب شد هِرا[۴] نتواند زئوس[۵] را حین رابطه با پریان دیگر ببیند، آن الهه[۶] اکو را از سخنگفتن، به استثنای گفتن آخرین کلمات شخصی دیگر، محروم کرد. بعد از آنکه نارسیسوس[۷] (نرگس) او را از خود راند، رفتهرفته تحلیل رفت تا آنکه فقط صدایش باقی ماند. به روایت لونگوس[۸]، نویسندۀ یونانی قرن سوم، اکو از قبول خواستهای پان[۹]، ربالنوع احشام، سر باز زد و به دستور او چوپانان دیوانه اکو را پارهپاره کردند. زمین بقایای او را در خود پنهان کرد، اما آنها به تقلید از صداهای دیگر همچنان آواز میخواندند.