ایلخانان
ایلخانان
سلسلۀ شاهان مغول ایران (۶۵۴ـ۷۵۰ق)، از نسل هولاکوخان، نوۀ چنگیز، فرزند تولیخان و برادر کوچکتر منکوقاآن. ایلخان لقبی بود که منکوقاآن به هولاکو داده بود و جانشینان هولاکو این لقب را که حاکی از اطاعت نسبت به قاآنان بزرگ بود، حفظ کرده و احترام آنان را در نظر داشتند. هولاکوخان در آغاز برای اتمام فتوحات مغولان در آسیای جنوب غربی و توسعۀ متصرّفات آنان تا مصر و براندازی دولتهای اسماعیلی و عباسی عازم ایران شده بود و دستور منکوقاآن چنین بود که دوباره به نزد قاآن بازگردد، اما مرگ منکوقاآن و تحوّلات ناشی از آن مانع از بازگشت هولاکو به مغولستان شد و از این طریق سلسلۀ ایلخانان برپا گردید و درنتیجۀ تشکیل این دولت، ایران بهتدریج از نظارت قاآنان خارج شد. هولاکو در ۶۵۴ق دولت اسماعیلیان را برانداخت و در ۶۵۶ق به عمر خلافت عباسی پایان داد و قسمتهایی از شام و فلسطین را اشغال کرد، اما شکست قوای او در جنگ عینالجالوت در ۶۵۸ق از سیفالدین قطز معّزی حاکم مصر، مانع از ادامۀ پیشرویهای مغولان بهسمت مصر شد. اختلافات میان هولاکوخان و دولت اردوی زرین روسیه بر سر مالکیت قفقاز و آذربایجان در تمام عمر سلسلۀ ایلخانان برقرار بود و بارها سبب جنگ میان دو طرف گردید. همچنین مغولان جغتایی نیز چندینبار به قلمرو ایلخانان تاخته و صدمات فراوانی بر ماوراءالنهر و خراسان وارد آوردند. در زمان ایلخانان، دیوانسالاری بزرگی بهوجود آمد که اساس و بنای آن را دیوانیان ایرانی تشکیل میدادند. بعضی از این دیوانیان نظیر شمسالدین جوینی، صدر جهان زنجانی، سعدالدین محمد آوجی، و خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی بهدستور ایلخانان مغول اعدام شدند. ایلخانان مغول صاحب املاک گستردهای بودند که به املاک اینجو معروف بود. نخستین ایلخانان ایران با مسیحیان و بوداییان مناسبات نیکویی داشتند و در عهد آنان کلیساها و معابد متعددی ساخته شد. در دورۀ ایلخانان مناسباتی با بعضی دولتهای اروپایی آغاز شد که هدف آن مبارزه با ممالیک مصر بود. پذیرش دیانت اسلام نخستینبار توسط تکودار پسر هولاکو و جانشین آباقاخان، که نام خود را به سلطان احمد تغییر داده بود، صورت گرفت، اما بهسبب پیروزی ارغونخان بر سلطان احمد و مخالفتهای بزرگان مغول، جریان توسعۀ اسلام به کُندی گرایید، ولی از دورۀ غازانخان که خود مسلمان شده بود، توسعۀ اسلام رونق گرفت و بهسرعت در میان مغولان رواج یافت. در میان اینان، الجایتو مدتی به شیعۀ امامیه گروید و در زمان همو، گیلان نیز ضمیمۀ قلمرو ایلخانان گردید. پس از مرگ آخرین ایلخان بزرگ مغول، سلطان ابوسعید ( ـ ۷۳۶ق) دولت ایلخانی عملاً منقرض شد و ادارۀ دولت بهدست بزرگانی افتاد که هرکدام یکی از بازماندگان ایلخانان را به پادشاهی صوری برداشته و خود حکومت را بهدست میگرفتند. آخرین ایلخانِ رسمیِ این دوره انوشیروانخان عادل نام داشت که تحتالحمایۀ ملک اشرف چوپانی بود. نخستین پایتخت ایلخانان شهر مراغه بود و از دورۀ اباقاخان، تبریز جای آن را گرفت و در زمان اولجایتو شهر سلطانیه، پایتخت ایلخانان شد. در دورۀ ایلخانان تاریخنویسی تا حدودی ترقّی کرد و آثار ارزندهای نظیر جهانگشای جوینی، جامعالتّواریخ رشیدی، تاریخ وصّاف، و تاریخ الجایتو نوشته شد. یکی دیگر از آثار برجسته دورۀ ایلخانی، گنبد سلطانیه است که امروزه درشمار میراث جهانی قرار دارد.