اینکا، تمدن
اینکا، تمدّن (Inca)
از اقوام باستانی سرخپوست قارۀ امریکا. در ارتفاعات آند[۱] و کشور امروزی پِرو ساکن بودند. به زبان کوئچوآ[۲] سخن میگفتند (ح ۱۲۰۰م). زمانیکه اسپانیا این منطقه را در دهۀ ۱۵۳۰ فتح کرد، قوم اینکا بر سرزمینی از اِکوادور در شمال، تا شیلی در جنوب حکومت میکرد. اینکا به معنای «پادشاه» است و، علاوه بر نام قوم، لقب پادشاه نیز بود. امپراتوری اینکا با توسّل به زور بر منطقۀ آند چیره شد. اینکاها اقوام مغلوب را به موطن جدیدی نزدیک کوسکو[۳]، پایتخت خود، کوچ دادند و پس از آنکه آنان فرهنگ اینکا را جذب میکردند، محل سکونتشان را تغییر میدادند. امپراتوری قوم اینکا حکومتی دینی بر پایۀ کشاورزی بود، و کاهنان در رأس سلسلهمراتب قرار داشتند، و اینکا، که گفته میشد از نسل خورشید است، امپراتور بود. شبکۀ گستردۀ راهها مناطق کوهستانی را به شهرهای ساحلی متصل میکرد؛ اما همین امر سبب آسیبپذیری آنان دربرابر اسپانیاییهایی شد که، پس از فتح آنجا در دهۀ ۱۵۰۰، این قوم را به بردگی گرفتند. شمار فراوانی از پروییهای کوئچوآییزبان که هنوز در پرو وجود دارند، از اعقاب اینکاها هستند. کاهنان اینکا نیروی کار را برای آبیاری کشاورزی و کار در معادن تقسیم میکردند و معبد و دژ میساختند. محصول، پس از برداشت، برحسب گروههای خانوادگی توزیع میشد. مغازهداران حسابهای مشتریان را با گرههایی که به ریسمان، یا «کیپوس[۴]»، میزدند نگه میداشتند، چون نوشتن معمول نبود. اینکاها در طبابت و جراحی پیشرفته بودند و مردگان خود را مومیایی میکردند. خرابههای ماچو پیکچو[۵]، عبادتگاه کوهستانی اینکاها که حدود ۱۵۰۰م ساخته شد، در نزدیکی کوسکو قرار دارد، و هیرام بینگم[۶]، باستانشناس امریکایی، آنجا را کشف کرد (۱۹۱۱). گاهشمار امپراتوری اینکا که خوان دِ بتانزوس[۷]، نویسندۀ اسپانیایی، آن را تنظیم کرده بود، پس از ۴۰۰ سال کشف شد (۱۹۸۷).
تاریخ (۱۲۰۰ـ۱۴۰۰م). اینکاها یکی از چند دولت ـ شهر متخاصم در جنوب سیِرا[۸]ی پرو بودند. به روایت افسانهها، نخستین امپراتور، مانکو کاپاک[۹]، از غاری ظهور کرد و مدعی شد که از خورشید دستور گرفته تا پایتخت را در جایی بنا کند که میلهای زَرّین در عمق زمین فرو رفته باشد. بدینترتیب شهر کوسکو ساخته شد. مبارزۀ نظامی برای کسب قدرت در منطقه تا ۱۴۳۸، ادامه داشت تا حملۀ قومی رقیب به نام چانکا[۱۰] بهوسیلۀ نهمین امپراتور، کوسی اینکا یوپانکی[۱۱]، دفع شد. یوپانکی پدر و برادرانش را سرنگون کرد و فرمانروای اعظم ساپا اینکا[۱۲] شد و نام پاچاکوتی[۱۳] را برخود نهاد؛ امپراتوری را تقویت و نظام اداری را بازسازی کرد. پسرش، توپا اینکا[۱۴]، قدرت نظامی را در دست گرفت (۱۴۶۳) و دامنۀ قلمرو خود را در شمال تا اِکوادور شمالی گسترش داد، و در جنوب تا شیلی (آرژانتین کنونی) پیشروی کرد. او در ۱۴۹۲، سالی که کریستوف کُلُمب امریکا را کشف کرد، درگذشت. هویاینا کاپاک[۱۵]، پسر توپا، در آمازون و اکوادور متصرفاتی داشت، اما ساختن دومین پایتخت را در کیتو[۱۶] آغاز کرد. مرگش در ۱۵۲۵ امپراتوری را بین دو پایتخت، به سرکردگی دو پسرش، اوآسکار[۱۷] و آتائوئالپا[۱۸]، تقسیم کرد. جنگ داخلی آغاز و آتائوئالپا پیروز شد، اما پیروزی او طولی نکشید، چون در ۱۵۳۲، فاتح اسپانیایی، فرانسیسکو پیسارو[۱۹]، فقط با ۱۸۰ نفر وارد امپراتوری شد، آتائوئالپا را کشت، و طلا و نقرۀ کوسکو را غارت کرد.
مذهب. خدای خالق اینکا، ویراکوچا (همان کون ـ تیکی) نام داشت. اینکای حاکم، پسر آفتاب و خدای خدایان، تلقی میشد، و هر روز قربانیان انسانی و حیوانی به او تقدیم میشد. خدایان متعدد محلی و ملّی دیگری هم وجود داشتند که پیشکش و قربانی دریافت میکردند.
علوم و دانش. رصد ستارهها به اینکاها امکان داد که تقویم خورشیدی دوازده ماهه و تقویم قمری مذهبی تهیه کنند. جشنوارههای اصلی مذهبی هنگام انقلاب تابستانی و انقلاب زمستانی برگزار میشد و شامل جشنها و قربانیهای بسیار بود. نوشتن در کار نبود و تنها شیوۀ وابسته به قوۀ حافظه یعنی ریسمانهای گره زده موسوم به کیپوس وجود داشت. دستههایی از دوندگان پیامهای رسمی را شفاهی به سراسر امپراتوری منتقل میکردند.
تشکیلات اداری. اینکاها در ادارۀ امپراتوری خود که به طول بیش از ۳۵۰۰ کیلومتر از شمال تا جنوب کشیده شده بود مهارت استثنایی داشتند. فرمانروای مطلق پادشاه بود، اما او دارای فرمانداران، مسئولان جزء، و اربابان بومی برای ادارۀ ایالتها و حتی گروههای پنجاهنفره بود. شهرکهای جدیدی به شیوۀ کوسکو در سراسر امپراتوری بنا و به مراکز ایالتی تبدیل میشدند و به «اینکاییشدن» امپراتوری کمک میکردند. شبکهای از راههای شوسه در سراسر کشور، همۀ شهرهای مهم را به کوسکو متصل میکرد. تامبوها (قهوهخانههای بینراهی) در امتداد جادهها و در فواصل یک روز پیادهروی ساخته میشدند. اینکاها برای عبور از نهرها و درههای عمیق پُل میساختند؛ پُلهای کوچک از الوار یا تختهسنگهایی ساخته میشدند که به پایههای سنگی متکی بودند. بر رودهای بزرگتر پلهای موقت زده میشد. برای گذر از درههای عمیق پُلهای معلّقی میزدند که از پنج کابل، هریک به قطر ۴۰ سانتیمتر، ساخته میشدند. سه کابل کف پُل و دو کابل دیگر دستگیرهها را تشکیل میدادند. چنین پلهایی هنوز هم وجود دارند، و هریک دو سال بازسازی میشوند. تنها حیوان بارکش لاما بود، که نمیتوانست بیش از ۳۶ کیلوگرم بار را حمل کند. اینکا و درباریان از ایالتها بهصورت مواد غذایی و کالاهای تجمّلی باج و خراج میگرفتند، و مالک زمینهایی بودند که دهقانان آزاد مدت معیّنی در سال مجبور به کشت آنها بودند. محصولات این زمینها در اختیار معابد و سپاهیان قرار میگرفت. اینکاها همچنین به تجارت کالاهای تجمّلی، مانند مادّۀ کوکا و صدف خاردار[۲۰]، با اهالی آمازون و ساحل کُلُمبیا میپرداختند. اینکاها مهندسان و معمارانی بزرگ بودند؛ آنان با استفاده از تخته سنگهای بزرگ و خوشتراش، که بدون شِفته (ساروج) کنار یکدیگر قرار میگرفتند، بناهای زیبایی میساختند. آنان قطعه زمینهای کشاورزی را در سراشیبهای تند دامنۀ تپهها میساختند و آبراههای درازی را برای آبیاری مزارع حفر میکردند.