ایوبیان
اَیّوبیان (۵۶۷ـ۶۴۸ق)
سلسلۀ بزرگ اسلامی که بر مصر، شام، جزیرۀ ابن عمر، و یمن حکومت کرد. ایوبیان اصلاً از کُردان روادیه و ایرانیتبار بودند و خاستگاه ایشان در منطقۀ دوین (شمال آذربایجان) قرار داشت و نسبشان به ایّوب بن شادی، پدر صلاحالدین ایوبی، میرسد. حضور ایوب بن شادی و برادرش، اسدالدین شیرکوه، در اردوگاه نورالدین زنگی و نقش عمدۀ ایشان در جنگهای شام و مصر اهمیت داشت. شیرکوه بهسبب شجاعت و نقشی که در جنگ علیه صلیبیان داشت در ۵۶۴ق به مقام وزارت عاضد فاطمی در مصر منصوب شد. وی دو ماه پس از وزارت درگذشت و برادرزادهاش، صلاحالدین ایّوبی، که در تمامی این حملات همراه وی بود به وزارت عاضد برگزیده شد. صلاحالدین، با حمایتهای عاضد و نورالدین زنگی، حاکم دمشق، توانست اختیار امور را در دست گیرد و پس از چندی، بهجای دولت فاطمی، به نام عباسیان خطبه خواند. از جهت سیاسی نیز، گرچه تابع نورالدین زنگی بود و خطبه و سکه به نام او کرده بود، به استقلال حکم میراند. صلاحالدین در همین روزگار برادرش، تورانشاه، را در رأس سپاهی به یمن گسیل داشت. با مرگ نورالدین و بروز اختلاف بر سر جانشینی او، صلاحالدین از فرصت استفاده کرد و اکثر مناطق مهم شام و جزیره را نیز به قلمرو خود افزود و حکومتی واحد در مصر و شام تشکیل داد. پیکار مداوم او با صلیبیان، که منجر به آزادی قدس شد، از برجستهترین نقاط قوت حکومت ایّوبیان است. اگرچه بنابر طرحِ صلاحالدین، پس از او، قلمرو ایّوبی میان برادرش، سیفالدین عادل اول، و فرزندانش تقسیم شد، اما دیری نگذشت که اختلاف میان ایشان، قلمرو ایّوبیان را دچار آشفتگی کرد. حضور فرمانروایان قدرتمندی چون سیفالدین عادل اول ( ـ ۶۱۵ق) و ملک صالح ( ـ۶۴۷ق) اگرچه برای مدتی وحدت ایّوبیان را حفظ کرد، اختلافات و جنگهای پیاپی میان امیران ایّوبی، اقتدار ایشان را بهشدت کاهش داد. حکمرانان ایوبی برای حفظ و توسعۀ قلمرو خود ناچار با صلیبیان و خوارزمشاهیان همپیمان شدند. سرانجام با کشتهشدن تورانشاه، پسر ملک صالح (۶۴۸ق)، دولت ایّوبیان در مصر عملاً به پایان رسید. ایوبیان از فرهنگ غافل نبودند و دانشمندان برجستهای در دربار ایشان حضور داشتند. همچنین مدارس و مساجد بسیاری را در سراسر مصر و شام تأسیس کردند و در حکومتداری نیز از سلاجقه و اتابکان پیروی میکردند. برخی از اعضای خاندان ایّوبی، پس از انقراض این سلسله در ۶۴۸ق، تا مدتها در مناطقی از شام حکم راندند.