بدخشان
بَدَخْشان
(یا: بذخشان) منطقهای قدیمی در دو سوی آمودریا. امروزه بخشی از آن در افغانستان و بخشی دیگر در تاجیکستان واقع شده است. بدخشان از دیرباز از مراکز تجمع اقوام ایرانی بوده و مهاجران کمتری را پذیرفته است.
آثار باستانی بهدستآمده از منطقه نشان میدهد که بدخشان از تمدنی باشکوه برخوردار بوده و نقش مهمی در پیوند تمدنهای مشرق داشته است. نام بدخشان نخستینبار در منابع چینی مربوط به قرون ۱ و ۲ق/۷ و ۸م آمده و در آنها بدخشان جزئی از طخارستان معرفی شده است. از تاریخ تسلط اعراب بر این منطقه و ورود اسلام اطلاع دقیقی در دست نیست، اما آنچه مسلم است این است که بدخشان همواره در طول تاریخ خود از استقلال نسبی برخوردار بوده است. در زمان سلطان مسعود غزنوی، تحت حکومت غزنویان بود. در قرن ۵ق، ناصرخسرو مذهب اسماعیلی را در منطقه رواج داد. در قرن ۶ق تحت حکومت غوریان قرار گرفت. در اوایل قرن ۷ق، مغولها به بدخشان حمله کردند، اما این منطقه از حملات آنها آسیب جدی ندید و توانست استقلال خود را حفظ کند. بدخشان مدتی نیز در قلمرو تیموریان بود و سپس بهتصرّف ازبکان درآمد. در ۱۲۹۰ق/۱۸۷۳، افغانستان بدخشان را بهخاک خود ضمیمه کرد. نفوذ روسیه در آسیای مرکزی بدخشان را نیز تحتالشعاع قرار داد تا آنکه در ۱۸۷۶ منطقۀ بدخشان به دو بخش تقسیم شد.
بدخشان افغانستان. از نظر جغرافیایی منطقهای کوهستانی در فلات پامیر است. ناحیۀ مهم واخان (وَخّان) نیز در همین منطقه است. رود آمودریا از شمال آن میگذرد و قسمتی از آن مرز بین افغانستان و تاجیکستان را تشکیل میدهد. زبان اصلی منطقه فارسی و گروهی از آنان شیعۀ اسماعیلیاند. بدخشان افغانستان دارای معادن لعل و لاجورد و گوگرد است و گندم و جو تولید میکند. شهر فیضآباد مرکز آن است.
بدخشان تاجیکستان. با عنوان ایالت خودمختار گورنو بدخشان یا بدخشان کوهستانی در شرق تاجیکستان جای گرفته و شهر خوروق مرکز آن است. در بخشهای غربی این ایالت کشاورزی و در بخش غربی آن دامداری رواج دارد و دارای معادن سنگ طلا، نمک خوراکی، میکا، و زغالسنگ است. زبان اغلب مردم این منطقه نیز فارسی و مذهب غالب آنها اسماعیلی است. بدخشان همواه نقش مهمی در ادبیات فارسی داشته است و شاعرانی همچون موجی بدخشانی، ابتری بدخشی، دردی بدخشانی، و ملاشاه بدخشانی از این منطقه برخاستهاند. مقبره ناصرخسرو نیز در این مکان قرار دارد.